«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
دهه های قبل که پسرها محدود تر بودند مخصوصا در این اقشار پایین جامعه ، خیلی روی دختری که دوست داشتند حساس بودند خوب طبیعتاً اتفاق این فیلم هم رخ میداد یعنی پسر نمی تواند ببیند دختر برای یک نفر دیگر باشد فکر میکند با کشتنش حالا دیگر کسی نمی تواند به او دست هم بزند (به معنای راحت تر تصور بودن دختر حتی به عنوان همسر در آغوش مرد دیگر برایش وحشتناک است و این میشود که دست به قتل میزند منتهی چون دخترک ،همسر ندارد حالا خود دختر را میکشد)حالا دوست پسرک می افتاد دنبال آزادیش ، چون فهمیده که ماجرا چیست این وسط ترانه علیدوستی هم که در این فیلم زیر بار فقر و جو وحشتناک کوچه های پایین شهر دارد له میشود وقتی یک آدم می بیند ،میخواهد کاری در مقابل تلاشش کند میبیند بجز آن یک چیز ، هیچ چیز دیگر ندارد.
پدری که در پایین شهر میان یاوه گویان است و حالا نمی داند بجز اعدام چگونه دهن مردم را ببندد.او هم بجز دخترش چیزی نداشت.حکومت و سرمایه دار هیچ چیز برایش جز بردگی و رعیتی نگذاشتند.
در واقع پسری که در این فیلم اعدام میشود نتیجه جامعه بسته آن زمان است و اینکه پسر و دختر اگر بجز ازدواج با هم رابطه داشته باشند از نظر آن جامعه پذیرفته نیست.
حتی در فکر پسرک ، دختر دیگری نمی گنجند و از دست دادن دختر را پایان خود میپندارد.در تخیلات خود بیهوده دختر را بزرگ میکند.
کلا اصغر فرهادی سبک فیلم هایش پیرامون زنها میچرخد.یعنی نگاه خیلی دور و خیلی نزدیک به رابطه