«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
هم دوست داشتم این نمایش را و هم دوست نداشتم.دوست داشتم چون به شکلی واقع گرایانه وارد برشی از زندگی فردی و روابط بین آدمها شدم که همیشه جذابیت دارد.بازیهای خوب وطراحی هوشمندانه صحنه به این جذابیت اضافه می کرد.اینکه درونیات آدمها گاهی خیلی از آنچه در ظاهر بروز می کند متفاوت است و شاید آدمها در مقاطعی وادار به برون ریزی و نشان دادن واقعیت درونشان می شوند.اینکه آدمها همیشه برای خوب بودن رفتاری در گذشته شان توجیهاتی دارند و نیازمند در معرض قضاوت قرار گرفتن هستند تا شاید به آرامشی موقتی دست پیدا کنند...ضمن اینکه مافیا خود بازی ای روانشناسانه است که بر تحلیل رفتار ناخودآگاه پیش می رود و آدمها گویی بر اساس شناختی که از دیگران به دست آورده اند، همان شناخت را در معرض آزمون قرار میدهند و این وجه تسمیه در نمایش بسیار جذاب است.
دوست نداشتم چون داستان بسیار سرسری گرفته شده بود.کجای این داستان به آدم فروشی بر می گردد؟اصولن این جنس رفتار متقابل که در نمایش بیان شد، لزومن آدم فروشی است؟ عذاب وجدان در حد فروپاشی موقتی ذهنی ایجاد می کند؟ سوالات جمعی در یک جمع وابسته بهم، ایجاد می کند؟ با وجودی که تماشاگر میداند با مقطع بسیار کوچکی از زندگی این جمع آشنا می شود اما داستان سوالاتی را در ذهن ایجاد می کند که لذت غرق شدن در آنرا را به شدت کاهش میدهد.واکنشهای بازیگران در لحظه، تو را وارد دنیای واقعی می کند ، اما فکر کردن به داستان و بهانه خودافشایی ها، به باور تو آسیب می رساند.
نسبت به نمایش بهمن، برون ریزی ها، بر اساس دغدغه ی عمومیت یافته تر و ملموس تری برای همه افراد جامعه است اما داستان این نمایش بر منطق محکمی استوار نشده است.