در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آنا عـلـامی | درباره نمایش اوستاد نوروز پینه‌دوز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:12:13
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیشب به تماشای نمایش جناب آقای دکتر رحمت امینی گرامی نشستم بعضی صحنه ها برایم جالب و برخی دیگر ای کاش و اما و جای سوال داشت برایم ....

شاید خیلی از ما بدونیم یا ندونیم که این اثر کمال الوزاره ی محمودی به احتمال زیاد و قوی،قدیمی ترین و کاملترین متنی،هست که از فارسی گفتاری اون دوران به یادگار مونده ،درسته که کاراکترِ نمایشنامه همونطور،که در زمان خودش صحبت میکرده باید روی صحنه حاضر میشده و درواقع حکم ماکتی از گفتار روزمره خودشون در،زندگی اجتماعی اون زمانُ داره اما ذات نمایشنامه میطلبه که دیالوگو گفتار،در لحظه!درک بشه توسط مخاطب ،خب،پس تکلف بیش از حد یا شلوغیهای کلامی و کاراکترهای زیاد احتمال داره باعث از دست رفتن حوصله و تمرکزِ مخاطب،بشه اما:

چیزهایی در این نمایش که حاصل زحمات ارزنده ی دکتر امینی و گروه هنرمندشون بود و در وهله ی اول نظرمو جلب کرد: پوستر و تبلیغاتی بود برای اینکه اوستاد نوروز پینه دوز 1298الی1398 گویا دارد می آید و در من ِ مخاطب این توقع را ایجاد کرد که کاری مطابق با زمان حال یا حداقل اتفاقاتی که دررابطه با زندگی و بستر زمان نوروز پینه دوز بوده بیاید در دل زمان حال!،تلفیق سنت و مدرنیته در واقع، اما فقط در ظااهر بیشتر این اتفاق روی داد،نه در همخوانیَش و شباهتهای معضلات اون زمان با زمان حال .البته تا حدی انجام شد ،اما تفکیکِ سنت و مدرنیته واضح تر بود نه تلفیق! لحظاتی مدرن جدا بود و لحظاتی سنت جدا بود ... دیدن ادامه ›› و در دل هم تلفیق نشده بودند
احترام و پایبندی دکتر امینی به اصل متن نوشتاری کمال الوزاره محمودی برایم ارزشمند است و چه خوب که دیالوگها برخی،امروزی شده بود و به محاورات مردم ِزمانِ حاضر ،سعی داشت نزدیک شود و خب اگر ما در ظاهر گفتگویی با لحن جاهلی،و کوچه بازاری مخصوص آن زمان را شنیدیم صرفا مکالمه عادی نبوده و جهتی،داشته و هدفی قطعا!و مهمترین وظیفه اش انتقال اطلاعات و مبادله ی عقایدی بوده که در اون زمان وجود داشته، خب چقدررر بهتر میشد که این مبادله ی عقاید تطبیق داده میشد با عقاید و معضلات این زمان چون خود نمایشنامه ،به دهه ی سی بر میگردد اما دارد در سال 1398به صحنه می آید،پس برایم جذابتر می بود اگر میدیدم اوستاد نوروز از آن سالها که میآید میخواهد برای ما مردم عصر حاضر چه بگوید یا اصلا اوستاد نوروزِ سال نودو هشت را میدیدم چون مفاهیمو مشکلات آن موقع در بستر کنونی هم قابل تعمیم است.

***چیزی که در ابتدا نظرم را جلب کرد طراحی صحنه(دکور) و نور مناسب و به اصطلاح مختصرو مفیدو تر و تمیز بود که نشان از سادگی و مدرن بودن و چند کاربردی بودن رو داشت در ده دقیقه ابتداییِ کار، از دید منِ مخاطب چهار لته(دیواره ها که حکم جایگاه تکیه دادن و نشستن سوررئال را داشت)زیبا و چند کاربردی طراحی شده بود از ابتدای کار وقتی اوستاد نوروز بر،سکوهایی با ارتفاعات مختلف و بالا و پایین نشست و تکیه گاهش یعنی،پشت صندلی پر از فضاهاای خالی مربع مستطیلِ تو خالی بود ذهن مرا به این سمتِ نمادینو مفهومی،کشاند که قرار است با بالا و پایین بودن و نوسانات زندگی نوروز روبرو باشم و البته دیدن چهار لته ، می تواند نمادی از چهار وجه شخصیتی یا زندگانیِ انسان باشد،اگر کالبد انسان را مکعب در نظر بگیریم دیشب من با چهار وجهش روبرو بودم و حتی فضاهای مربع و مستطیل ِ بزرگو کوچک توخالی بر،روی این لته ها نیز وجود داشت.خب اگر این طراحی تعمدی بوده ،پس برایم جذاب و سرشار از مفهوم بود و تاثیرش را بر منِ نوعی گذاشت چون میزانسنها در،جلو یا پشت فضاهای،توخالی بود هرکدام انگار،خلاء های زندگی همسر،نوروز یاهر آدمی را ندا می داد.

شروع نمایش با دیالوگ اوستاد نوروز خودش کُدِ معرّفی بود برای حالو هوا و بستر زمانی که نمایش برایمان میخواهد بگوید:خدایا به امید تو به امید خلق روزگار بر ....و ...لحنت(لعنت)خب لحن فارسی گفتاری جاهلی اون زمان را بخوبی انتقال دادن اما وقتی چشمم افتاد به کفشهای اوستاد نوروز که کفشهای امروزی بود و شبیه آل استار بود باز خوشحال شدم که خب اوستادنوروز، قرارِ(پا در دنیای امروز بذاره و برامون حرف بزنه و صرفا لباس و کفش به روز نپوشیده بلکه قرار هست با کفش امروزی،قدم بگذارد در،عصر حاضر،بستر کنونی جامعه و با همان خلقو خوها، اما زمان حال را بگوید

**وقتی اوستاد پینه دوز این درددلها را در کنار قدم زدن و نواختن و خواندن هنرمندانه ی آقای فرزاد برهمن انجام داد و منتظر بود او بشنود و سر تایید تکان دهد و زمانی که نوروز با حسرت از گذشته میگفت و اقای برهمن هم همگام بااو تاسف میخورد یا با خوشحالی نوروز از خوشحالی ش واکنش نشان میداد فکر میکردم اقای فرزاد برهمن می تواند درواقع بخشی از،شخصیت درونی نوروز باشد!و اکثر مواقع همراهش است و دریت است که ما دیالوگی که بین دو فرد رد و بدل میشود را میبینیم اما در واقع یک روحو شخصیتند . چون در عالم واقعیت نیز،ما وقتی با افسوس،یا باخوشحالی برای خودمان زمزمه و درد دل میکنیم این،ای کاشها و ای وای ها و عشقها و حسرتها و یادکردنها در واقع" آواززمزمه گونه ی درون ما هست!"پس فرزاد برهمن میتوانست خودِاوستاد نوروز پینه دوز،باشد !یا بخشی از،شخصیتش باشد و میشد از این بُعد هم به نمایش،یک سیر متفاوت و انشعابِ به روز داد، که خب دیدم از این بُعد پرداخته نشده و صرفا برداشت شخصی من است و برداشت ذهنی کارگردان عزیز و گرامی،.چیز دیگریست.و موزیسین یا همان فرزاد برهمن به جایگاه خود رفت و نشست...
***حرکت دادن کاربردی لته ها و تبدیل شکل جایگاه و بلندای صندلی،به سر درِ قوس دار ، که معماری قدیمی طورِ ورودیهاست،جالب بود اما باز منتظر بودم یک نقطه ی اوجی الان در سیر داستان در این صحنه صورت بگیرد و این بود که هنگامی که نوروز،و بقیه از،زیر این سردر عبور میکنند خود را در،زمان حال ببینند درواقع با دیالوگها به ما مخاطبین و حتی،با پوششها بفهمانند که سال نودو هشت است و این عبور از مسیر ورودی را فرصت مناسبی،برای تلفیق اتفاقات گذشته که هنوز هم در،سال نودو هشت شاهدش هستیم و دارد اتفاق میفتد و ادامه دارد.، میدانستم!
اما خب طور دیگر رقم خورد
.ما در این نمایشنامه تصویری از رفتارهای جاهلی و چند همسری،و حتی،باب بودن نزول و لحن رفقای کوچه بازاری،دیدیم که الحق خوب اجرا شد اما آیا ما اینها را در،زمان حال نداریم؟بلکه بیشتر هم داریم همان اشاره خاله همسر جدید به اینکه ده زرع ...انقد ..پارچه و ..نشانه ای،از نزول پول زمان قدیم بود که در،زمان وصلت بیانش کرد!تمام اینها در،بستر کنونی،ما اما به سبک جدیدش هست
تفکیک لحنها و شخصیتهای متمایز خانه نوروز باتوجه به اینکه نمایشنامه قطعا اشاره به تمایز،سنهای مختلف و لحنهای مختلف داشته به خوبی انجام شده بود.

*و باز هم استفاده کاربردی لته ها هنگامی که زیگزاگی،روبروی منِ مخاطب با حضور رمّال صورت گرفت و فقط دریچه های توخالی نامرتب روبرویم بود را دوست داشتم چون نمادی بود برای نفوذ خرااافات به زندگی مردم از خلاء های روحی-شخصیتیشان، و چون اغتشاش بصری خوبی ایجاد کرد با ترکیب نور مناسب و صداسازیها جالب بود
جدای از هدایت ارزنده ی دکتر امینی و توانمندی سایر هنرمندان ،چیزی که بسیار برایم واضح بود و یک بازوی اصلی این نمایش محسوب میشد حضور آقای فرزاد برهمن که هنرمندانه نواختند و خواندند و متمرکز و همزمان چندین ترانه و اهنگ زیبا و تلفیقی را با صدای بینظیرشان و هنر زیبایشان برایمان رقم زدند چون تمرکزشان بی نهایت قابل تقدیر،است هم نواختن هم همگام بودن با تک تک عوامل هم خواندن آنهم با سبکهای،مختلف و البته همیاری گروه موزیسین نازنینشان .که چنان حال و هوای خوب و پر انرژیِ امروزی بودن به این متن قدیمی بااارزش داد که حال بیننده را خوب میکرد و حتی،حس،میکنم اگر نبودند ریتم کار،یکدفعه می افتاد و خب از،حوصله مخاطب ، تعددِ کاراکترها و پردیالوگ بودنها شاید خارج می بود.
بااینکه اثری،فاخر ، با هنر و زحمت ارزنده ی دکتر امینی گرامی و گروهشان را دیدیم و لذت بردیم اما جا داشت حتی به ناگفته های نوروز، پرداخت و آنها را بولد کرد که چه بستری وچه چیزی نوروز،را اوستاد نوروز پینه دوز بااین رفتارهای عجیبو جالبش و حتی ناجالبش تبدیل کرد و یا حضور همسران نوروز را حتی،بصورت صوتی متوجه میشدیم یعنی صدای همسران با ریورب و اکو دادن در،سالن اگر پخش میشد کابوسها و کلافه بودنهای نوروز از،زنانش را شاید مدرنتر میدیدم و میشنیدیم و شخصیت خاله(فامیل) ی اخرین همسر نوروز خود نیز،میتوانست یکی از،اصلی ترین کاراکترهایی،باشد که دخالت و زیاده خواهی و نفوذشان در،افکار ،امروزه نیز در جامعه مان زیاد است...و اگر نوروز پینه دوز در،سال نودو هشت باهمین خانواده و اآرزوهایش بود سیر داستان چه میشد؟!چندهمسریها،نزول خورها،جهالتها و خرافات و دخالت اطرافیان،.چگونه میشد؟چون این ناگفته ها و طرز برخورد در،زمان حال بشخصه برایم جالبتر میبود.
خسته نباشید میگم به جناب آقای دکتر امینی که باعث شدند اثر نمایشی مهم قدیمی به صحنه برگرده و لذت ببریم
هنر بی نظیر گروه موسیقی و صدای زیبا و نواختن متمرکز،و همزمان و همگام با گروه بازیگران ،و طراحی صحنه و دکور جالب و قابل تامل برایم خاطره انگیز،شد،جدای از هنر زیبای تک تک عوامل از نوروز بامزه و دوستداشتنی تا سایر عزیزان.
ممنون از،صبوری شما عزیزان هنرمند برای خواندن نظرات و برداشتهای شخصی ام
بیش از پیش برایتان آرزوی موفقیت دارم.


سلام
ممنون که نمایش را تماشا کردید.
باعث خوشحالی ماست که تماشاگرانی چون شما، قبل از تماشای نمایش راجع به متنی که صد سال از عمرش گذشته تحقیق میکنند تا بهتر عناصر به‌کار رفته در کار را درک کنند. همانطور که اشاره کردید این نمایشنامه یکی از مهمترین اسناد برای تحقیق در روابط و گفتار پیشینیان ماست. حتی شاید اغراق نباشد اگر بگویم در حوزه زبان‌شناسی اثر شناخته شده‌تریست تا حوزه نمایش.
ممنون که نظر خودتونو در باب اجرا با ما به اشتراک گذاشتید. حتماً در اجراهای بعدی گروه از ایده‌های هنرمندانه شما استفاده خواهیم کرد.
با سپاس
۲۱ تیر ۱۳۹۸
شما که عالی بودین داش اسمال
۰۳ مرداد ۱۳۹۸
لبخند ملیح داش اسمالی
ببخشید دیگه ایموجی قبول نمیکنه
۰۵ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید