در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سیاوش حیدری | درباره نمایش شکلک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:14:55
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اینکه آقای مرادی به ایمیل مخاطباشون متنی رو می فرستن شاید در نگاه ساده به نظر بیاد ولی بسیار عمل تحسین برانگیز و حرفه ای هست
این قبیل رفتارها نشون می ده بعضی کارگردان ها پرستیژ برخورد هنری رو حقیقتن بلدن

با سپاس از ایشون. امیدوارم اجراهای شما رو زود به زود ببینیم آقای مرادی
سیاوش اصن آقای مرادی یه حساب ویژه ای رو شما باز کردند :)از کجا معلوم؟ شاید شما هم تو کار بعدیشون قراره همکاری کنی :D
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
والا اگه همین کست باشه که من از خدامه :)
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار زیبایی که گروه اجرایی شکلک امشب انجام دادند این بود که قبل از شروع نمایش یک دقیقه به احترام جمشید دانایی فر سکوت کردیم...
بازم دستتون درد نکنه به خاطر این اجرای پر انرژی و زیبا
پانته آ بهرام امشب سر اجرا یه کاری کرد من می خواستم همونجا بلند شم تعظیم کنم جلوش :|
خیلی خوبه این آدم :|
واقعا خوش بحال پسرامیرجعفری
۱۶ فروردین ۱۳۹۳
خیلی صحنه بامزه ای باید شده باشه خوش بحال کسایی که این نمایش رو دیدند
۱۶ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باید در زمانه خودمان بیدار و زنده باشیم
گفت‌وگو با ”کیومرث مرادی” کارگردان نمایش ”شکلک”

احمدرضا حجارزاده:

یک دهه پیش نمایشی در مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت که در زمان خود یکی از بهترین های نمایش ایرانی بود.به این دلیل که کارگردان آن، نگاه و شیوه کاملا تازه ای را در اجرای چنین نمایش هایی اختیار کرده بود. "شکلک"نوشته نغمه ثمینی و کارگردانی کیومرث مرادی، با وجود گذشت یک دهه از اجرایش،دوباره با ترکیبی از عوامل و هنرمندان پیشین و جدید در تالار شمس به صحنه رفته است. این نمایش باز هم با موفقیتی چشمگیر مواجه شده و عنوان پرفروش ترین نمایش این تالار را کسب ... دیدن ادامه ›› کرده است.
این نمایش نوشته نغمه ثمینی و کارگردانی کیومرث مرادی، با بازی امیر جعفری، پانته آ بهرام، ستاره پسیانی و نوید محمدزاده، بی شک نمایشی ماندگار و معتبر در ژانر نمایش های آیینی، سنتی و به ویژه ایرانی خواهد بود.
گفت و گوی سایت ایران تئاتر را با کیومرث مرادی، کارگردان این اثر نمایشی، می خوانید:
با گذشت دو سال از اجراهای نمایش "سی مرغ" در سال 90، چه شد برای اجرای نمایش تازه‌تان به فکر بازتولید یکی از کارهای قدیمی‌تان افتادید؟ با توجه به اینکه نمایش "شکلک" در زمان نخستین اجرای خودش در سال 83، اثر مهم و موفقی هم بود.
برای پاسخ به سوال شما، باید برگردیم و ببینیم طی 10 سال اخیر چه اتفاقاتی در تئاتر ایران افتاده و چرا من و همین‌طور برخی از همکارانم تصمیم گرفتند آن آثار موفق را دوباره اجرا کنند. واقعیت این است که در آن دوران، تئاتر ایران صاحب مدیریت و برنامه بود. یعنی اساساً مدیران صاحب برنامه کوتاه‌مدت و بلندمدت بودند و طبیعی است در همان دوره نمایشنامه‌نویسان جوان و بزرگی در راستای حمایت از نمایش ایرانی پدید آمدند. افرادی مثل نغمه ثمینی، علیرضا نادری، محمد یعقوبی، چیستا یثربی، نادر برهانی‌مرند، محمد چرم شیر، محمد رحمانیان، حمید امجد و بسیاری از نمایشنامه‌نویسانی که در واقع امروز جزء منابع و مفاخر نمایشنامه‌نویسی ایران اند، اما در دوره مدیریت قبلی بسیاری از همکاران من به هزار و یک دلیل رو آوردند به نمایشنامه‌های خارجی. شاید چون برای آن ها کمتر مسئله پیش می‌آورد و کمتر با اتفاقی روبه‌رو بودند و راحت‌تر می‌توانستند کار کنند. همه این‌ها باعث شد در سال‌هایی که گذشت، صاحب تئاتری بشویم که به ویژه نسل جوان آن خیلی علاقه دارند، مدام کارهای تجربی کنند و کارهای عجیب و غریب انجام دهند. وقتی من با آن ها روبه‌رو شدم، حس کردم این نسل اصلاً علاقه‌ای ندارد که نمایش ایرانی با سبک و شیوه های نمایش ایرانی کار کند. حس می کردم آن ها خجالت می کشیدند چنین نمایش هایی کار بکنند یا اگر کسی نمایشی کار کند که قصه داشته باشد، همه به او حمله می کنند و می گویند "باز داری در قالب قصه کار می‌کنی؟! تو باید الان ضدقصه کار کنی!!". بنابراین موج عجیبی از یک پسامدرنیسم غریب اتفاق افتاد. در حالی که نمایش "سی مرغ"، که دو سال پیش آن را اجرا کردم، نمایشی بود که بر اساس شیوه "کانسال فری دنس" اجرا می‌شد و من دوره های آموزشی این شیوه را در خارج از کشور دیده‌ام، کار کرده‌ام و در کارگاه هایش شرکت داشتم، اما در کار جدیدم احساس کردم باید برگردم به ریشه های خودم و به مخاطب فکر کنم. مخاطبی که امروزه دوست دارد بخندد، مخاطبی که دوست دارد قصه بشنود. مخاطبی که احساس همذات پنداری بکند. تمام این ماجراها باعث شد، نمایش "شکلک" را، که در زمان خودش نمایش موفقی بود و خیلی از دوستان، همکاران و مدیرانی را که از آن نمایش حمایت کردند و موفقیت های خیلی جالبی با این نمایش به دست آورده بودیم، دوباره برای کارکردن انتخاب کنیم. در وهله نخست، بازنویسی دیگری از سوی خانم نغمه ثمینی روی متن اتفاق افتاد. خیلی خوشحالم که در این هدف‌گذاری موفق بوده ام و در این استراتژی توانستیم در تالاری که خیلی از همکارانم در آن نمایش اجرا کردند و گاهی موفق و گاهی کمی ناموفق بودند، اجرا برویم و این حجم از تماشاگر را داشته باشیم. فکر می‌کنم "شکلک" پرفروش ترین نمایش کشور در دو ماه اخیر است، با 9 هزار نفر تماشاگری که تاکنون داشته ایم در تالاری که فقط 202 نفر گنجایش دارد، ولی ما تا شبی 270 نفر هم تماشاگر داریم. برخلاف نظر آن هایی که می‌گویند این‌گونه تئاترها یا اساساً تئاتر در ایران مخاطب ندارد، فکر می‌کنم اتفاقاً تئاتر در کشور ما هم مخاطب دارد و سرمایه ما هنرمندان می تواند مخاطب آن باشد که باعث می شود، تماشاگر بیاید و کار را ببیند.
با توجه به این توضیحات دقیق و کامل، فکر می‌کنم "شکلک"، الگویی بی‌نقص و حرفه ای برای نمایش‌های سنتی و تخت حوضی یا به قول شما نمایش ایرانی است. برای رسیدن به این شیوه کارگردانی و دیدگاه در تولید نمایش‌های ایرانی، چه مسیری را طی کردید؟ یعنی چقدر از نمایشی که این شب ها در تالار شمس اجرا می شود، محصول متن خانم ثمینی است و چه میزان، نتیجه شناخت و تجربیات شما از نمایش ایرانی؟

فکر می‌کنم هر دو این ویژگی ها یعنی تجربه من و متن خانم ثمینی، توامان باعث این رویداد شده‌اند. حتی غیر از این موارد، تجربه بازیگران خیلی خوب من. وقتی یک گروه تئاتری کار می‌کند، قرار نیست یک یا دو نفر همه چیز را در آن پیش ببرند. به نظرم این نمایش، الگویی کامل از تمام ابزارها و بخش‌های مختلف تئاتر است که همدیگر را کامل می کنند. از جمله طراحی صحنه، طراحی نور، نمایشنامه، بازیگری، لباس و ... در کنار هم این کلیت را خلق می کنند. اگر یکی از این بازیگران یا هر کدام از عوامل دیگر، کاری را اشتباه انجام می‌دادند، نمی‌توانستیم به این محصول و ماهیت برسیم. دوباره اشاره می کنم به اینکه در آن دوران جذاب و طلایی، خیلی از گروه های تئاتری با هم کار می کردند. من و خانم ثمینی هم سال ها بود با هم کار می کردیم و "شکلک" پنجمین همکاری مشترک ما بود. این نمایش محصول یک ایده گروهی و فکری بود. از آنجا که در آن دوره زمانی به نمایش ایرانی توجه و اهمیت زیادی داده می‌شد و مورد توجه بود، مدام جوان‌هایی مثل ما در آن دوره تلاش می‌کردند از الگوهای نمایش ایرانی با ساختارهای امروزی استفاده کنند تا اثر متفاوتی را به مخاطب خودشان عرضه کنند."شکلک" محصول چنین تفکری است. وقتی ما همین امسال تصمیم به اجرای مجدد این نمایش گرفتیم، متن دستخوش اتفاقات و بازنویسی دیگری قرار گرفت و این نشان می‌دهد باید در زمانه خودمان بیدار و زنده باشیم تا بتوانیم این تحول را به وجود بیاوریم. به ویژه زبان دو شخصیت شریف و نرگس کلاً تغییر کرد. پدیده‌هایی مثل تلفن همراه، که در آن زمان تازه در حال شکل‌گیری بود، به کار اضافه شدند، یا پایان نمایشنامه کاملاً عوض شد. در پایان قبلی نرگس و شریف، خانه را ترک می‌کردند، اما در این نسخه جدید، آن ها در این خانه می مانند و قرار می گذارند، آنجا را دوباره بسازند.
غیر از مواردی که در نمایشنامه برای اجرای مجدد به روز شده‌اند، چه تغییرات اساسی و نمایشی دیگری در کار صورت گرفت؟ یعنی به لحاظ کارگردانی و شیوه‌های بازیگری چه اتفاقاتی در این اجرای دوباره افتاده؟
مهم‌ترین تغییری که می‌توان درباره آن حرف زد، تغییر در زاویه دید کارگردان، نویسنده و گروه است. به همین دلیل است که پایان نمایش تغییر می‌کند. قهرمان‌های شما در نسخه 10 سال پیش نمایشنامه، خانه را ترک می‌کنند، ولی امروز در همان خانه می مانند و می گویند "خیلی هم بد نیست! نوستالژی دارد. بمانیم و نوستالژی‌هایمان را دوباره بسازیم". این زاویه دید بسیار متفاوتی است که برمی‌گردد به تجربه 10 سال زندگی من، خانم ثمینی و همه اعضای گروه. مضاف بر اینکه نمی‌توانیم بحث کسب تجربه را در این 10 سال کتمان بکنیم. ستاره پسیانی زمانی که در نسخه اول "شکلک" بازی می کرد، 18 سالش بود، الان 28 ساله است. پانته‌آ بهرام آن زمان 32 یا 33 سالش بود، الان 43 ساله است یا همین‌طور امیر جعفری. می‌خواهم بگویم همه این‌ها چیزهایی است که بخشی از آن ها خودآگاه و بخشی دیگر ناخودآگاه وارد اثر ما شده و تبدیل به یک انرژی می‌شوند که با مخاطب خود خیلی عریان برخورد می کند.
جای خوشحالی است همه بازیگرانی که در نسخه قبلی نمایش "شکلک" با شما همکاری داشتند، هنوز هستند و به نظرم در این سال‌ها پخته‌تر و بهتر از قبل هم شده‌اند و در این نمایش تمام آن تجربه 10 ساله‌شان را در معرض دید و قضاوت گذاشتند تا ببینیم در این مدت طولانی، چه اتفاقی در جنس بازیگری این هنرمندان افتاده است، ولی از ترکیب بازیگران قبلی فقط جای احمد مهرانفر خالی است. چرا دوباره از ایشان برای بازی در نقش "شریف" استفاده نکردید؟

احمد مهرانفر درگیر بازی در دو مجموعه تلویزیونی "پایتخت" و "شاهگوش" بود و این بداقبالی ما بود که نتوانستیم به یک هماهنگی با او برسیم. بنابراین از دوست خیلی خوبم، نوید محمدزاده استفاده کردم که به نظرم برای خلق این شخصیت خیلی زحمت کشیده و بسیار خوب و دقیق آن را بازی می‌کند. ضمن اینکه در نسخه قبلی نمایش، احمد ساعتچیان به جای امیر جعفری بازی می‌کرد. وقتی به سفرهای خارجی کار رسیدیم، احمد ساعتچیان نتوانست با ما به سفر بیاید و ما با امیر جعفری، تجربه "حسن شکلک" را داشتیم که خیلی تجربه متفاوتی بود. در تمام این سال‌ها به دنبال فرصتی بودیم تا بتوانیم یک بار دیگر نمایش را با حضور امیر جعفری به صحنه بیاوریم.
همه می‌دانیم که امروز، پانته‌آ بهرام یکی از بهترین بازیگران زن در عرصه تئاتر و سینماست. بازی بسیار دقیق و حرفه‌ای ایشان هم در نمایش "شکلک"، شاهدی بر این ادعاست. با تاکید بر این نکته که تمام بازی‌های بازیگران نمایش شما، خوب و دیدنی و بی‌نقص اند، اما به نظرم در طول نمایش، این حس به تماشاگر منتقل می شود که پانته‌آ بهرام و شخصیتش بیش از دیگر شخصیت ها دیده می‌شود. شاید بخشی از آن به این دلیل باشد که بیشتر از شخصیت های دیگر، مخاطبان را درگیر می‌کند و می‌خنداند.آیا شما با این دیدگاه موافق اید یا خیر؟ و دلیل این تاثیرگذاری و دیده‌شدن را چه می دانید؟
به نظرم جنس شخصیت عالیه، جنس و ساختاری است که خیلی با شخصیت‌های دیگر متفاوت است. ویژگی‌هایی در این شخصیت وجود دارد که فکر نمی کنم شخص دیگری غیر از پانته‌آ بهرام بتواند این نقش را بازی کند. بسیاری از کارهایی که او می کند، بداهه ها و خلاقیت هایی است که در بخش های مختلف و در اجرای آن شخصیت، بازی می کند. به نظرم اتفاقاً چون پانته‌آ بهرام هیچ تلاشی نمی‌کند، بیشتر دیده می‌شود. در خیلی از مواقع، او یک گوشه نشسته و از شخصیت خودش تبعیت و با آن زندگی می کند. اگر بخواهم کمی تکنیکی حرف بزنم، باید بگویم یکی از شیوه هایی که در "متد اکتینگ" درباره آن صحبت می‌شود، این است که بازیگر تا چه حد می تواند خودش را به مرز شخصیت نزدیک کند که به خود آن شخصیت تبدیل شود. به جرئت می‌توانم بگویم برای خانم بهرام بالای 85 درصد این اتفاق در خلق شخصیت عالیه می‌افتد، چون در حال بازیِ ناخودآگاه عالیه است. برخلاف شما، من از این زاویه به نقش نگاه می‌کنم که چرا این شخصیت به لحاظ علمی تا این حد درست بازی می شود؟ من نمی گویم بازی این بازیگر بد است یا خوب یا چقدر دیده می شود. من راجع به درستی بازی او حرف می‌زنم. مهم این است بازیگری که شخصیت را در آن موقعیت قرار می‌دهد، درست آن را اجرا کند. فکر می‌کنم این درستی را نوید محمدزاده هم در نقاط حساس موقعیت‌های بازی خودش دارد و خیلی خوب با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند و مخاطب به آن واکنش مناسب نشان می‌دهد، یا مثلاً مگر می‌شود صحنه‌ای را که امیر جعفری گریه می‌کند و می‌گوید "خسته ام عالیه. خسته ام. یک صدایی توی گوشم وز می‌زند حسن، شکلکت رو قربون و ..." و آن لحظه را که جعفری خیلی ظریف مرز بین تیپ و شخصیت را جلو می‌بَرد، نادیده بگیریم؟ بنابراین من از این منظر، روی درست بودن یا نبودن تیپ و جنس بازی‌ها کار می کنم. همیشه در هدایت بازیگرانم سعی می‌کنم، مدام این نقطه را مد نظر داشته باشم. هیچ وقت به هیچ بازیگری نمی گویم خوب بازی می کنید یا بد، چون خوب و بد یک چیز کاملاً نسبی است و برای هنرمند خیلی هم اهمیت ندارد. مهم این است که شما درست باشید.

نمایش‌های شما همیشه مخاطبان خاص خود را دارد و به دلیل جنس کارهایتان حتی مخاطبان دیگری را غیر از علاقه‌مندان جدی و حرفه ای تئاتر، به همراه می آورد. از این رو فکر می کنم خیلی مهم نیست نمایش کجا اجرا شود، چون در نهایت خودِ کار خیلی موفقیت آمیز است، اما می خواهیم بدانیم چرا برای اجرای چنین نمایشی که تا این حد داستان جذاب و مردم پسندی دارد و مخاطب عام را هم اینقدر درگیر خود می کند، تالار شمس انتخاب شده؟ چرا "شکلک" را دوباره در یکی از تالارهای مرکز شهر یا حتی تماشاخانه سنگلج،که پاتوق چنین نمایش هایی است، اجرا نکردید؟
به دلیل همان طبقه بندی که معمولاً چنین نمایش هایی را به تماشاخانه سنگلج هدایت می کنند، من قصد داشتم این نمایش را آنجا اجرا نکنم. فکر می کنم جایگاه این نمایش، تالارهایی مثل تالارهای ایرانشهر، چهارسو و قشقایی در تئاتر شهر است. نه به این دلیل که سالن چیزی را تعریف کند. اتفاقاً برعکس. به این خاطر که ما وجهه نمایش ایرانی را خراب نکنیم، وگرنه تماشاخانه سنگلج یکی از قدیمی‌ترین تالارهای تئاتر در ایران است و همین‌جا تشکر می کنم هم از مدیریت قبلی و هم مدیریت فعلی آن که تلاش می کند شیوه های نمایش ایرانی را خیلی خوب در آن مکان حفظ و نگهداری کند، اما من به دو علت تالار شمس را انتخاب کردم. نخست به سبب مدیریت بسیار هوشمندی که آنجا اتفاق می افتد. مدیر اصلی تالار آقای دکتر ایوبی و مدیر بخش تئاتر آن، آقای محمد حیدری بسیار حرفه ای و امروزی آن تالار را اداره می کنند. سرنوشت هر اجرایی در آن تالار از سوی گروهش رقم می خورد؛ اعم از ورود تماشاگر، فروش بلیت، هدایت و برخورد با تماشاگر، ایجاد نظم و تمیزکردن تالار و حساب و کتاب و همه و همه، در دست گروه است. وقتی این همه امکانات در دست گروه است، برای سرنوشت خودش ارزش قائل می شود. بنابراین تلاش می کند با بهترین کیفیت، کار و کالای خودش را عرضه کند. پس برای آن ها مهم نیست که الان ساعت 8 شب است یا 11 شب یا 8 صبح. تلفن گیشه حتماً در آن ساعت ها در اختیار گروه است و آن ها پاسخگو هستند و ما داریم نتیجه اش را می بینیم. یعنی به شکل کارمندی با موضوع برخورد نمی شود. این خیلی بخش مهمی است و من باید تشکر کنم که اگر حمایت های این دو مدیر عزیز نبود، "شکلک" شکل نمی گرفت. دوم اینکه من آنقدر در مرکز هنرهای نمایشی دوستان خوبی دارم که هرگز مشکلی نداشته ام. من هر بار که تقاضای اجرا دارم، آنقدر به من لطف دارند، چه در شورای نظارت و چه مدیریت تئاتر شهر، که هر وقت دوست داشته ام نمایشی را برای مخاطبان خودم اجرا کنم، اجرا کرده ام. یعنی من مشکلی با آن سیستم ندارم، اما واقعیت این است که مگر ما نمی گوییم تئاتر باید در شهر گسترش پیدا کند؟ مگر نمی گوییم باید به سمت مخاطب برویم؟ بنابراین فکر می کنم انتخاب ما در رفتن به تالار شمس به این دلیل است که برویم تئاتر را در سطوح مختلف شهر گسترش بدهیم. تماشاگری که در تالار شمس به دیدن نمایش می آید، اصلاً شبیه به تماشاگری که در تئاترشهر کار می بیند، نیست و این یعنی ظرفیت جدیدی که به ظرفیت مخاطب تئاتر کشور اضافه می شود، بسیار مغتنم است. نکته بعدی اینکه گروه های حرفه ای مثل من، به تدریج خارج می شوند و می روند در جاهای دیگری نمایش اجرا می کنند و این فرصت را به گروه های جوان تر می دهند که بتوانند در تئاترشهر نمایش اجرا کنند و سرنوشت شغلی آینده خودشان را رقم بزنند. اگر من به عنوان یک گروه حرفه ای بتوانم این کار را بکنم، بسیار اتفاق خوبی است. خیلی از همکاران من این کار را می کنند، یا قبلاً این کار را کرده اند. امیدوارم این ماجرا ادامه داشته باشد. امیدوارم مدیریت تئاتر، این بخش را حمایت کند. نمی گویم به من پول بدهد، اما می تواند از ما حمایت و پشتیبانی کند.
طی چند سال اخیر تصویربرداری و ارائه برخی از نمایش‌های حرفه ای ایران به صورت نسخه ویدئویی باب شده. آیا در مورد "شکلک" نیز برنامه ای در این زمینه دارید که فیلم ـ تئاتر این نمایش منتشر و توزیع شود؟
واقعیت این است که من همیشه تمام نمایش‌هایم را به صورت کاملاً حرفه‌ای ضبط می‌کنم. نه به قصد و نیت فروش آن ها. بیشتر به این دلیل که در حافظه تاریخی هنری کشورم برای آینده نگه دارم. در مورد "شکلک" هم اگر این فرصت و مجال به وجود بیاید، شاید این کار را بکنیم. باید ببینیم اجراهای ما تا کجا پیش می رود و در آینده، در مورد آینده تصمیم بگیریم!
آیا کار بعدی شما هم یک نمایش ایرانی خواهد بود؟ آیا قصد دارید روند ترویج نمایش های ایرانی را ادامه دهید؟
صد در صد. امیدوارم یک نمایش کاملاً ایرانی با فرهنگ و قصه ایرانی اجرا کنم، البته در شکل اجرایی کاملاً امروزی خواهد بود.
هیچ ایده یا متنی برای این تصمیم در نظر دارید؟
بله، اما الان راجع به آن چیزی نمی گویم. خانم ثمینی همین الان کارکردن روی آن را شروع کرده. "شکلکِ" دوم نمی‌شود، اما قصه نمایش، یکی از معروف‌ترین افسانه‌های ایرانی خواهد بود.
حرف پایانی...؟
امیدوارم مدیران مرکز هنرهای نمایشی و معاونت هنری، فقط تئاترهایی را که در مجموعه تئاترشهر اجرا می‌شوند، نبینند و یک روز ما را غافلگیر کنند و از نمایش ما هم، که اینقدر پرمخاطب است، در جهت حمایت از آثار نمایشی دیدن کنند.
من این پایان جدید رو بیشتر دوست دارم
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
آقا خیییییییییلی ما مخلصیم! :)

خیلی خوشحالم کردی :)

واقعن ممنونم ازت. مرسی مرتضی جان

بسیار باعث افتخار بود این کامنتت

تو هم مثل الان امیدوارم همیشه موفق باشی رفیق
۲۴ اسفند ۱۳۹۲
قربون تو...


منتظر جشن این اتفاق میمون هستیم...


موفق باشی عجییییییییییییب...!!!!!
۲۴ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید