در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سیاوش حیدری | درباره نمایش ظفر، خیابان ناجی، بلوار مینا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:32:09
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
صدای لیلی رشیدی:

" خدیا غلط کردم. قول می دم دیگه نخورم.... فقط آخر هقته ها"
" واویلاست لیلی...

جان مادرت از مدرس بیا...


مبادا اندازه ی یک دوچرخه کورسی

در هوس کسی باشی..."
آقای رستگار عزیز گفتند نوشته ای که گذاشته بودم غلیان احساس بود و کاملن هم درست گفتند. وا قعن دیشب بعد از دیدن اون کار نمی تونستم چیز دیگه ای رو بنویسم. باید می ذاشتم احساساتم فرو کش کنه. چون فضایی که از نمایش با خودم اورده بودم خیلی سنگین بود. راجع به صداهای بازیگران و نویسنده ای که به عنوان حضور مجازی ازش یاد شده، ما تمام اون ها رو نمی شنوم. بلکه دو سه نفر از بازیگران در طول اجرا صداشون به شکل خوانش شعر، صدای پیغامگیر تلفن و.... به صورت نریشن پخش می شه. را جع به باقی بازیگرا بستگی داره شما کدوم بازیگر کار را به عنوان پارتنر خودت برگزینی تا داستانش رو دنبال کنی.(برای مثال بازیگر من قطعه ای شعر با صدای همایون غنی زاده رو با موبایلش برام پخش کرد)
در ابتدا وارد یک پارتی می شی. رقص نور و دود و صدای موزیک بلند چتد دقیقه ی اول تو رو در بر می گیره. دختر و پسرها رو می بینیی که مشغول رقص با هم هستن. نمی تونی بفهمی کی بازیگره و کی تماشاگر. بازیگر و تماشاگر کنار هم دارن می رقصن(من با پورآذری هم رقصیدم :)) ) تا اینکه صدای موزیک قطع می شه. از اینجا هر چند نفر یک بازیگر را که در پارتی باهاش آشنا شدن انتخاب می کنن تا داستانی که براش تو اون مهمونی اتفاق می افته رو بشنون. داستان ها در چند جا با هم تلاقی پیدا می کنند( معادل تکنیک تدوین موازی در سینما) ولی تو هیچ گاه تمام داستان رو نمی فهمی. بلکه همه گوشه ای از یک مهمانی رو می بینن. درام یک درام قصه پرداز نیست. ما همراه بازیگر ها در یک مهمانی رها می شویم و اتفاقاتی رو شاهد هستیم. کارگردان کاملن در ساختن فضایی که مد نظر داشته موفق بوده و تا چند روز همچنان درگیر فضایی هستی که نمایش تو رو در خودش حبس کرده (مثل اینکه همچنان نمی تونم جلوی غلیان احساساتم رو بگیرم)

باز هم می گم اتفاقی است که به هیچ قیمت نباید از دستش بدید

پ. ن. : با سپاس از آقای رستگاری
رقص نور و دود و موزیک و رقص دختر و پسر و بازیگر و تماشاگر باهم؟!! واقعن؟!اگه تیوال اسمایلی داشت من الان اونی رو میذاشتم که چشاش از تعجب گرد شده و دهنش بازه!

مرسی:)
۰۱ مهر ۱۳۹۲
خواهش می کنم امید جان

خانم موسوی و غیاثیان مرسی که خوندید. فقط نکته ای که ابهام داره برام اینه که تعجبتون مثبته یا منفی؟

ببینید یه نکته ای رو هم شاید لازم باشه اضافه کنم. این تئاتر تئاتری نیست که تماشاگرو رو صندلی بشونه و بهش بگه اون استیجه...نگاه ... دیدن ادامه ›› کن ببین چی برات آماده کردیم تماشا کنی. این نمایش تمامن فضا سازیه. یعنی کارگردان برای تماشاگر و بازیگر (هر دو) فضایی رو می سازه که ما تو اون فضا حدود یک ساعت یه زندگی رو تجربه می کنیم. شاید تا حدودی بشه جزو تئاترهای اینتراکتیو دسته بندیش کرد. به هر حال مطمئنم تجربه ی دیدنش فراموش نشدنی خواهد بود. پورآذری برای ما عکسی از یه بخش از زندگی نسل ما رو می سازه که ما این امکان رو داریم توی اون عکس راه بریم و اتفقا رو رقم بزنیم

( به دود و رقص و موزیک، ماشین سواری رو هم اضافه کنید :) داستان یکی از بازیگرا یه قستمش توی ماشین اتفاق می افته باهاش سوار ماشین می شیم می ریم بیرون)
۰۱ مهر ۱۳۹۲
تعحب مثبت ایده جدیدی وجود حمید پورآذری و البته تایید شما یعنی کار خوبی
راهش دور به من وسیلم ندارم نمیتونم برم ..ولی مرسی بابت توصیفتون باعث شد کمیش تصور کنم حداقل
۰۱ مهر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید