در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حامد امیدی | درباره نمایش هفت طبقه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:57:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اجرای آخر 7 طبقه : 31 خرداد
این اجرا رو از طریق تیوال رزرو کرده بودم برای 30 ام قبل از یرما که متاسفانه به دلیلی 10 دقیقه دور رسیدم و به احترام اجرا و تماشاگر نرفتم داخل نشستم تو پارک تا اجرای یرما و بعد دوباره از تیوال برای 31 ام بلیت گرفتم و رفتم به دیدن این اجرا
قبل از اینکه بخوام از اجرا بگم در مورد سالن بگم که متاسف شدم اسم این سالن گذاشت سالن استاد انتظامی چون برای همچین سالن کوچک و اماتوری نام استاد سنگینی میکنه. سالن کوچک و با امکانات اولیه بود و به شدت گرم که خدا پدر مادر تابا الکتریک بیامرزه با بروشوراش وگرنه می پختیم نکته ای که جالب بود عدم احترام به اجرا از سوی تماشاگر و عوامل اجرایی بود چون به راحتی در طول اجرا از سالن می رفتن بیرون و دوباره بر می گشتن انگار کاروانسراست نه سالن تئاتر

خب می رسیم به اجرایی که منو مجبور کرد یه روز بیشتر دود بخورم. نمایشنامه موریس پنیچ رو با ترجمه ساسان گلفر خونده بودم و خیلی نمایشنامه را دوست داشتم به همین دلیل این اجرا را حتی با یک روز بیشتر موندن حاضر شدم ببینم نمایشنامه ای با ته مایه های طنز ( از نطر من نمایشنامه طنز کامل نیست فقط موقعیتهای طنز کمی داره ) و البته سیاه اما نمایشی که من دیدم طنز نبود فکاهی بود به سخره گرفتن نمایشنامه موریس بود تو این نمایشنامه انسانی مستأصل و پریشان حال را می بینید که به آخر خط فلسفی زندگیش رسیده و میخواد تصمیمی بگیره اما در همین حین رفتار ها و کنش و واکنشهای افراد اون طبقه مدتی تصمیم اون رو به ... دیدن ادامه ›› تأخیر میندازه رفتارها و اخلاقیات پوچ همسایگان که در نوع روابط و اعمال آنها موج میزنه که حتی برخورد نقش اول با اون افراد و گذر زمانی هرچند کوتاه نمیتونه اونو به این فکر بیاندازه که این جامعه ارزش زندگی کردنو داره و نهایت یک پایان گنگ برای انتخاب خواننده
اما در اجرایی که من دیدم چه در حرکات و چه در موسیقی به غایت بی ربط و آزار دهنده هیچ جایی برای نمایشنامه 7 طبقه نبود اجرایی که یکایک شخصیتهای نمایشنامه را به سخره گرفته بود نقش اول که به نظر شخصی من می بایست شخصی عادی با چهره ای متفکرانه باشه که به بن بست فلسفی رسیده باشه چه در ظاهر چه در نوع حرکات و دیالوگ گفتن ها بیشتر یک راننده تاکسی بود تا چیز دیگری
نقش ال که مردی عیاش با زندگی پوچی هست که شما در نحوه حرکات و لحن اون در پس شادیهاش حزن پوچی را میبینی در اجرا اینگونه نبود نقشی کاملا سطحی و همان نقش به شدت تصنعی بود
نقشهای زنان نمایش هم متاسفانه اغراق آمیز با داد و فریادهای بیجا و بی معنی چنان آزارت میدهند که بشینی بروشور تابا الکتریک بخونی وسط نمایش!!!!!!!!
در این بین فقط فرزین محدث تا حدودی از پس نقشش بر اومد که البته اون هم فکاهی کار را بیش از اندازه کرده بود که می بایست کمتر باشه که این ایراد به کارگردان وارده و اما پایان ، پایان نمایش بدون آنکه به پایان نمایشنامه برسه تموم میشه و این ذهنیت که خود کارگردان در درک درست نمایشنامه وامونده در من بیشتر قوت گرفت و به طور ناهمگونی نمایش پایان داده می شود

و در کل این کار ضعف شدید کارگردانی داشت وگرنه میتونست بسیار شکیل تر اجرا بشه و به دنبال رسوندن محتوای نمایشنامه باشه نه برداشت فوق سطحی از ظاهر کار
به اینها اضافه کنید رفت وآمد عوامل و تماشاگران در وسط کار که مانند کاروانسرا بود سالن و انگری بردز بازی کردن یکی اینطرف و نور موبایل یکی اونطرف

در کل دو روز برای این اجرا وقت گذاشتم که ببینم و خوشحالم که نشد قبل از یرما ببینم وگرنه لذت دیدن یرما را از من میگرفت . با اینکه کار به شدت ضعیف بود ولی ناراضی نیستم چون یک کار ضعیف دیدم و دیدن کار ضعیف در لذت بردن شما از کارهای خوب کمک شایانی میکنه دوست دارم یک گروه حرفه ای این نمایشنامه را روزی به صحنه تئاتر بیاره و من بشینم و نمایشنامه موریس پنیچ رو ببینم
رعنا جمالی و الهه الف این را خواندند
محسن موسوی این را دوست دارد
ای وایِ من!!! چی کشیدید!!.. ینی میدونم چی کشیدید تو اون سالن انتظامی..
من این اجرا رو ندیدم (خوشبختانه یا بدبختانه)ولی جداً بهتون حق میدم و سعی میکنم حستون رو درک کنم آقا حامد.. سالنی که اصلا نمیشه اسمشو گذاشت سالن تئاتر!! رو پشت بوم خانه هنرمندان با یه وعضِ... اصلن یه وعضی!:|
من نمایش "بازمیگشتم برف میبارید" رو اونجا دیده بودم.. خیلی بهم بد گذشت.:| اجرا هم خوب نبود.. اصلن با یه حال خراب اومدم بیرون ... روحم مریض شده بود.. واسه اینکه حال روحم خوب بشه رفتم کافه خانه هنرمندان خودمو به یک فنجان قهوه اسپرسو با کیک شکلاتی دعوت کردم و سعی کردم از زندگی لذت ببرم.:))
۰۵ تیر ۱۳۹۲
خیلی ممنون خانم نجاتی بابت نظرتون لطف دارید


منظور من از سینما سینمای ایران و سینمای هالیوودی بالیوودیه

به شخصه نمیتونم من باب سینمای ایران لفظ فعلی را بپذیرم

و دیدگاهمم اینه که اگر جماعتی برای شما ، وقت شما ، هزینه شما و روحو ... دیدن ادامه ›› روان تون ارزش و احترام قائل نیستند در بهترین حالت اون جماعت را به حال خودشون رها کن
به شخصه حاضر نیستم به خاطر احتمال بارش برف در 20 تیر ماه در کویر یزد در کویر یزد زندگی کنم( مثال بابت احتمال بود و نسبت قومی و جغرافیایی ندارد )
۲۰ تیر ۱۳۹۲
بیتا نجاتی (tina2677)
مثال جالبی بود :-) بارش برف در 20 تیر
۲۰ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستانی که دیدن کار رو نظرشون رو اعلام کنن لطفا
چرا امکان انتخاب شماره صندلی نیست ؟ من الان چه جوری بدونم که اگر خرید کردم کدوم شماره و کجای سالن بم میخوره برا دیدن کار ؟
آقای امیدی سالن استاد انتظامی صندلی هاش شماره نداره...و به صورت سکویی هست اکثراً.. و همیشه هر جایی که بشینین موقعیت خوبی دارین..در ضمن میتونین زودتر به سالن برین تا زود تر واردش شین :)
۲۳ خرداد ۱۳۹۲
ممنون خانم ارسطو
دوستان نظری در مورد اجرا ندارند من از نمایشنامه هفت طبقه خوندم و لذت بردم دوستان نظرشونو در مورد اجرا بگویند لطفا
۲۳ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید