ناتمام اجرایی به مانند نامش
اجرایی که دیدم اجرایی تأثیر پذیرفته از نوشته های یاسمینا رضا بود که کمی هم افزودنی فمنیست گونه داشت که برای من به شخصه قابل پذیرش نبود
در اجرایی که دیدم به دو نیمه تقسیم میشد کار به مانند کارهای خانم یاسمینا رضا اما در کارهای یاسمینا رضا شما در این تغییر حالت برون به درون بسیار فکر شده کار میکند که خواننده ش را همراه می کند اما در این اجرا میتونم بگم که دو نیمه بود مثل فوتبال و یک استراحت بین دو نیمه انتقال از نیمه اول به نیمه دوم از اون حرکت خیزشی خبری نبود و حرکت بسیار ناگهانی بود که در نتیجه در ابتدا کنش ها و واکنشهای شخصیتهای اجرا قابل باور نیست اما کم کم احوالات درونی آنها برای شما قابل باور می شود اما دو شخصیت رکسانا و هومان برایتان باور ناپذیر می مانند
رکسانا شخصیت یک زن مجرد بود که سرگرمیش فال قهوه و چشم هم چشمی های خاله زنکی و این تیپ رفتارا بود اما همین شخصیت در اجرا برای ما طوری نمایش داده میشه که به دیگران پند و اندرز میده و میخواد راه رو نشون بده نه به اون صورت که فکر میکنه همه چیز دان هست و حرفاش غلطه نه، کارگردان طوری نشون داد که این شخصیت داره درست ترین کار و درست ترین روش رو بیان میکنه
شخصیت دوم هم هومان که شخصیتی ست بدون ثبات که به دلیل عدم ثباتش شکست های بسیاری هم خورده بود اما در وقایع دوم مثلا داشته ناصح و ناجی مردان اجرا میشد که به نطرم درست نیومد
شخصیت فرامرز درست از این که رفتارهای غلطی با اطرافیانش داشت اما امثال هومان نمیتوانست در این وادی جایی داشته باشه
... دیدن ادامه ››
برای من مخاطب بحث بر سر این نیست که دنبال ناجی بدون خطا باشیم نه بحث بر سر نوع تفکر و فلسفه زندگی تک تک کاراکترهاست ، کاراکتر هومان نمیتونست اون کمکی که میخواست رو بکنه چون حرفاش متضاد با رفتار خودش بود همچین کارکتری همچین نظری نمیتونه داشته باشه
در کل اجرایی بود که مسئله داشت و روی مسئله فکر کرده بود و مسئله را در حد بضاعت خودش نشون داد و تا حدودی هم روشهایی برای رفع مسئله بیان کرد این برای من به شدت قابل احترام هست و یه این هنرمندان که مسئله جامعه براشون اهمیت داره بسیار تبریک میگم امیدوارم که موفق باشند