در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رضا احمدی | درباره نمایش دو لیتر در دو لیتر صلح
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:55:49
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیشب، هفتم خرداد، من جنگی را به نظاره نشستم که تا مغز استخوان بشریت نفوذ کرده بود. جایی که سردرگمی ها و کشمکش های ذهن انسان آنقدر شدت می یابد که به جنگی تبدیل می شود. جنگ انسان با خود!
نه می توان از حس انتقام گذشت، نه می توان پا روی قانون گذاشت. نه می توان پشت به "عقبی ها" کرد نه رو به "اون وری ها". سیاست "عقبی ها" در پی مصلحت اندیشی است و قلب و روح "جلویی ها" در صدد انتقام جویی؛ و این جنگ یک قربانی بیشتر ندارد، بشریت!
شروع این نمایش با یک مارش نظامی، به نظر من بهترین شروعی بود که می توانست باشد و پایان نمایش با خودکشی های پیاپی و شیون های دلخراش (که به عقیده من می توانست دلخراش تر از این باشد) بهترین پایان. و اما موسیقی...
شاید همینقدر برای بیان شدت گیرا بودن موسیقی کار کافی باشد که بگویم از زمانی که صحنه روشن شد و می شد فرشاد فزونی را دید، بیشتر حواس من به او بود تا به نمایش. البته این شاید به دلیل علاقه شخصی من به موسیقی باشد که بیشتر از علاقه ام به هنرهای نمایشی (و هرچیز دیگری) است. حس می کردم غمِ غریبی در ساز فزونی موج می زند، از شش و هشت هایی که حال و هوای جنگ را از زن ها دور می کردند تا موسیقی صحنه پایانی نمایش که تجلی موسیقی Dark wave بود به هنگام مرگ. البته (باز هم به دلیل سلیقه شخصی) ترجیح می دادم در قسمتهایی از کار، به جای استفاده از صدای Clean گیتار، از صدای Distortion گیتار الکتریک استفاده می شد. اما در مجموع یکی از نقاط قوت نمایش بی شک موسیقی آن بود.
نمایش حرف برای گفتن و نگفتن، بسیار داشت. گفتنی ها گفته شد و گفتن ناگفتنی ها در توان من نیست.
با تشکر!
و این «حیف» «حیف» گفتن زنان که هم هنگام جنگ بود و هم هنگام صلح، حکایت از همان قربانی داشت که شما اشاره کردید، چیزی در درون خود انسان، بلایی که جنگ سر آدمی میاورد که نه با صلح، نه با هیچ چیز دیگری درمان نخواهد شد و این ندای «حیف» «حیف» تا همیشه در گوش‌ها طنین می‌اندازد
۰۸ خرداد ۱۳۹۳
بسیار عمیق و زیبا توصیف کردین.سپاسگزار.
۱۰ خرداد ۱۳۹۳
احساس میکنم توصیفتان قوی تر از خود نمایش بود.
و تنها بخشی که باهاتون توافق دارم اعتراف به اینه که وقتی چراغ ها روشن شدند من هم بیشتر به آقای فزونی نگاه میکردم که شاید این یک دلیل از دلایلی هست که باعث میشه من این نمایش رو ضعیف بدونم.
۱۱ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید