در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آریو راقب کیانی | درباره نمایش اگه بمیری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:11:06
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آینه ی سیاه

فضا سازی نمایشنامه " اگر بمیری ... " نوشته فلوریان زلر را میتوان با آثار هارولد پینتر مقایسه کرد. تلفیق دنیای ذهنی ... دیدن ادامه ›› و دنیای واقعی در مواجهه دروغ و حقیقت از مشخصه های مشترک این نمایشنامه با پینتریسمی است که در آن رمز آلودی و ابهام تعیین کننده روند روایت میشود. سمانه زندی نژاد این اثر نمایشنامه نویس فرانسوی را در سالن ناظر زاده با رویکردی وفادار به اتمسفر نمایشنامه یعنی خلق فضای وهم آلود روی صحنه برده است.
سوژه نمایش " اگر بمیری ..." در نگاه اول رابطه یک زوج را مورد کنکاش قرار میدهد، رابطه ای که در سیالیت زمان مشخص میشود که اثر خود را از گذشته تا به آینده، بر بقای به جای مانده از مرگ یکی از آنها یعنی "پییر" ( با بازی رضا بهبودی ) گذاشته است. سمانه زندی نژاد برای شکستن ظاهری وحدت بین زمان ها و مکان ها و در عین حال اتصال باطنی این وحدت های مورد اشاره، مکان نمایشی را به صورت پررنگ تر بستر زناشویی "پییر" و "آن" نمایانده است که در آن دفتر کار"پییر" و همچین اتاق "لورا" به آن گره خورده است که قرار این تکه های این پازل پیچیده را تکمیل کنند. حتی گره مکان مندی اتاق "لورا" به این بستر به صورت ماتریوشکا وار جلوه میکند، بستری که خود بستر ساز میشود!
شخصیت های "آن" ( با بازی الهام کردا ) و "لورا" ( با بازی ستاره پسیانی ) علاوه بر آنکه با حضور جسمانی "پییر" دچار مثلث عشقی میشوند، با تخیل او در نبودش نیز از منظر الگوهای ویژه فکری، احساسی و رفتاری در این موقعیت مشابه به زوجیت با یکدیگر در می آیند! هر دو دچار تلاش‌های سراسیمه وار برای عدم باور ترک شدن واقعی یا تصوری از جانب "پییر" هستند، در این اشتراک احساس بی ثباتی، "آن" برای گذشته آرمان گرایانه خود می جنگد و "لورا" برای آینده بی ارزش شده اش. هر دو در این خیال پردازی زنانه توان مواجهه با واقعیت را ندارند و مدام با پرسش این سئوال از خود که؛ " اگر می ماندی ...؟" چه اتفاقی می افتاد رنگ واقعی تری به خیال خود می زنند. به نظر میرسد در برون ریزی اختلال شخصیتی این دو زن پشت و رو شده تشک، بدگمانی های"آن" در رویایی با تعارض "پییر" ماسک زده، که او را دچار پوچی کرده در نزاع درونی سربرآورده از فشار روانی "لورا" رنگ می بازد.
آینه در این نمایش همچون نقاشی خیال بافانه ای جلوه میکند، چه آنجا که "آن" از خویشتن نگریستن و به درون نظاره کردن، صورتک بی آلایش "پییر" را در مقابل خود می بیند که حدیث نفس اش را می شنود و چه آنجا که سایه ای مات و کدر از سنگینی زندگی زوجیت "آن" و "پییر" را برزندگی "لورا" انداخته است. آینه هایی که دیگر توان انعکاس نور منتسب به زنان این نمایش را ندارند و شاید واقعی ترین خیال پردازی این نمایش انعکاس سیاهی و بی تلالو همین آینه ها در تصویر سازی صحنه‌های متکثر در طول زمان و مکان باشد و حتی نمیتوان با نگاه نمادگرایانه تشخیص داد دسته گل بنفش رنگی که همچون چوب دو امدادی عاری از عاطفه دست به دست این ثلث ها می چرخد، در این بازی زمانی از آینده به گذشته چه کسی و چه چیزی را بیشتر به بازی گرفته است؛ عشق را، وفاداری را، یک بازیگر را، یک دکتر را!

http://www.armandaily.ir/fa/news/main/192383/%D9%82%D8%B5%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87