137

هملت: در دانمارک کسی رستگار نمیشود.
هملت لاک مشکی زده است، شاید ابائی ندارد از اینکه طبیعت زنانه او ( آنیما ) مستتر نباشد. تصویر رویاگونه از معشوق هیچگاه در خیال هملت تجلی نمی یابد. هملت تمامی خصوصیات آنیما را دارد، سکون دارد و منفعل است، انتظار کشنده است و در عین حال بی هدف و بی برنامه. او نمیتواند بین آنیما و آنیموس ( روح مردانه ) خود آشتی برقراردهد، و این تضادها میباشد که او را آزار میدهد، توامان هم منطقی نبودن و هم عاطفی نبودن! هملت شاهزاده حاضر نیست برای نجات و دستیابی به دختر مورد علاقه اش ( افیلیا ) مرارت بکشد، در واقع معشوق طلسم شده اشاره ای دارد به روان زنانه ناقص هملت. در حقیقت مشکل هملت پریشان احوال، عدم شناخت و تشخیص درست او از فشار های اجتماعی تزویر، خشونت، عشق، خیانت و انتقام است. هملت شاهزاده ای است بی احساس که نه تنها صلابت ندارد، بلکه فاقد اعتماد به نفس و همراه با روحیه تمسخر آمیز است. او دنیا پیرامون را مضحکه ای بیش نمی بیند و رهایی و آزادگی را در منش دقلک گونه می بیند. او هیچ چیز را جدی نمیگیرد، حتی افیلیا و مرگ را.
صحنه های گفتگوی بعضا فلسفی هملت با گورکن و قتل پولونیوس در خوابگاه گرترود جذابیت بیشتری داشت. راهروهائی که درب ورود و خروج افراد به اتاق ... دیدن ادامه ›› هایشان میباشد، نیز با فرض دالان مرگ بودن آنها نیز قابل تامل بود. دالان مرگ نورانی که برای اولین بار با مرگ تاریکی را میزداید.آیا آن اقوام با مرگ رستگار شده اند؟ ایفا نقش رومئو و ژولیت توسط هملت و افیلیا برای لحظاتی ( بیداری مقطعی حس شاعرانگی هملت ولیکن انکار فوری این حس )، قضیه بکارگیری تقدم و تاخیر زمان نگارش این دو اثر توسط شکسپیر را به چالش میکشد. گویی روح شکپیر در تعارض بین یاغی گری هملت و عاشق پیشگی ژولیت در تعارض و تلاطم بوده است. شیطنت های پولونیوس ( خسرو شهراز ) پس از مرگش نیز بسیار دوست داشتنی میباشد. افیلیای ساختار شکن شده با لهجه آشنا، لباس عروس بر تن دارد، ولی در واقع کفن پوش است. گیلدنسترن و رزنکرانتر شمایل درباری ندارند و دستخوش خوانش جدید و جذابی شده اند. گریم اغواگر بازیگران که شخصیت هر یک از آنها را به خوبی میشناساند و تماشاگر با خصوصیات اخلاقی آنها آشنا میکند؛ ژولیده گی های فکری، خباثت رفتاری ، سکون و آرامش کرداری، تحریک آمیزی بصری و رنگ باختگی عقیدتی .
متن با برداشتی آزاد از هملت، در عین حال که دچار سقوط آزاد نشده، شعاری نیز نیست و ادعا آوانگارد و مدرن بودن را ندارد. شخصیت ها با دستکاری تاریخی، منسجم و معلوم معرفی شده اند. هیچ گونه حرکت اضافی و میزانسن طولانی ( به غیر از صحنه سانسور روزنامه مسیر اصلاحات که کمی طولانی شد ) وجود ندارد.
نگاهی نو به هملت در این اثر، در عین وفادار ماندن به اصل اثر، حاوی حرف های منطبق بر زمانه و فارغ از مرزهای جغرافیائی است. دانمارک را شاید بتوان کره زمین فرض کرد. اما جهان بینی آرش دادگر در این اثر در بروشور کار و فرمت نگارش هملت تا حدودی قابل تامل و تفکر است. LET هملت به صورت برعکس عدد 137 نگاشته شده است و اهمیت این عدد در فیزیک به این علت است که ثابت های الکترو دینامیک را به یکدیگر پیوند میدهد و این ثابت های طبیعت را با یکدیگر ترکیب میکند. این عدد در فیزیک بعد ندارد. هملت واژگون شده ای از معکوس 137 است. جالب است که معنای کلمه HAM نیز " ران خوک نمک زده،تازه کار،بطور اغراق امیزى عمل کردن" است. عدد 137 ( ثابت ساختار دقیق ) حاصل سر و کله زدن با معادلاتی است که طیف عناصر شیمایی را تعیین میکند؛ نور و ثابت پلانک ( قلب تئوری کوانتوم ). نکته دیگر اینکه در الفبای عبری جمع اعداد حروف کلمه "کابالا" عدد ناب 137میشود. شاید تصادفی. هملت مصادف میشود با خوی انسانی بی بعد خوک صفت !
هملت آرش دادگر و شهرام احمد زاده، بسیار دوست داشتنی تر از هملت رضا گوران و محمد چرمشیر بود.