جا پای صورتی گذاشتن
یک نمایش ژورنالیستیکی با یک داستان فانتزِی که نمیتواند در اکثر دقایق با ریتم کندی که دارد، سرگرم کننده باشد. تجمل در صحنه پردازی تمرکز را از محتوا میگیرد، میتوان گفت تئاتری است که بیشتر متکی است به طراحی صحنه و لباس تا نمایشنامه و کاگردانی. موضوع نمایش نمیتواند ماندگار و تاثیر گذار باشد هرچند از موضوعی با پیشتوانه نوستالژی و خاطره انگیز برخوردار است. متن نمایش اگر چه با الهامی که گرفته است سعی میکند خلاقانه و بکر باشد، ولیکن جاذبه ای ندارد. مرگ مولف همیشه ریسک پذیر بوده ولی سئوال پیش می آید، خاستگاه متن و مقصد آن در کجا سیر میکند؟
ویدیو پروجکشن کمک فراوانی به ایجاد پس زمینه ها و فضا سازی ، عینی کردن ها ، قرینه سازی های کاریکاتوریک وار و در کل تصویر سازی های زیباشناسانه میکند ولی آیا زبان تصویر و دیدن باید از زبان گفتار پیشی بگیرد ؟
در برخی لحظات نیاز به شنیدن موسیقی آشنا پلنگ صورتی شرطی میشود در صورتیکه نیازی نیست و شاید انجام این عمل تمرکز تماشاگر را بر هم میزند و
... دیدن ادامه ››
ارتباط او را با اثر قطع میکند.
مارین میلر با انعطاف بدنی بالایی که دارد هر چند که نقش اش فاقد بیان شفاهی میباشد ولی از بیان کلامی، فیزیکی و رفتاری سایر بازیگران سبقت میگیرد. حالات بدن او و میمیک چهره اش داده های کارکتر مورد نظر را به وضوخ منتقل میکند. هر چند که از کاظم سیاحی نیز نباید به ساده گی گذشت که خود را وقف نقش کرده و در هر صحنه ای که ظاهر میشود پربار است.
اینجاست که میتوان مقایسه کرد ... تفاوت نگاه تیم برتون و میزان اهمیت نقش بزرگسالان و کودکان در آثار او با یک اثر نمایشی الگو گرفته داخلی.