در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آریو راقب کیانی | درباره نمایش ماندولین و اشکهای جادویی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:41:24
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
میازار موری که دانه کش است


شروع موضوع نمایش "ماندولین و اشکهای جادویی" به موقع صورت میپذیرد، ولیکن حکایت زودتر از انتظار و به یکباره به پایان و سرانجامش میرسید. روایت نمایش با توجه به سختی کار در دیالوگ نویسی برای تئاتر کودک و نوجوان و مشکلات فانتزی کردن داستان برای مجذوب ساختن آن رده سنی به خوبی پیش میرود. عنوان ماندولین (سازی است کوچک‌تر از گیتار و تا حدی گلابی شکل، دارای هشت سیم ) در تشخیص اسم قهرمان نمایشنامه و اشک های جادوئی اش برای جلب نظر تماشاگر از چیستی درونمایه اثر کافی است تا کنجکاوی تماشاگر کودک و نوجوان و حتی والدینشان را برانگیزد. آیا مخاطب نمایش، ظفرمندی را برای جلب توجه دیگران در بیان شکایت ( غر زدن )، ابراز ناراحتی و حتی لوس کردن خود از رویداد های پیش آمده برایش را، در بکارگیری تنها سلاحش یعنی گریه کردن در موقعیت های خاص ( گم شدن عروسک ) میبندد و حاضر است به بهای تجربه یک دنیای شناور جادویی ( رودخانه اشکی ) گریه کند و یا راه پیشنهادی نمایش را خودخواسته و آگاهانه انتخاب میکند؛ یعنی خندیدن و شاد بودن؟ آیا در ایجاد این همسان پنداری برای تماشاگر نمایش، بازخوردی از آنچه به او در میان میزان و شدت گریستن و خندیدن خورده میشود، تعادلی ایجاد میگردد؟ بعد درمانگر تئاتر ولو با بارگیری حرف های تازه چه تاثیری بر حافظه عاطفی و روانی تماشاگر خردسالش میگذارد و تا چه میزان او در سودای این واژه نگه میدارد که بالاخره : "بخندم یا بگریم"؟ ماندولین قرار است با خنده هایش برای مخاطب سازی خوش کوک بنوازد یا با گریه هایش؟
کارکتر اصلی ... دیدن ادامه ›› نمایش ارتباط کلامی خوبی با واسطه دیگر کنش های نمایش یعنی مورچه ( موراکامی ) دارد. روایتگری نمایش به مرور انتقال مفاهیم ارزشمندی از قبیل کمک کردن ماندولین ( نجات مورچه از قوطی کبریت، تعمیر صدف حلزون و بستن بند کفش هزار پا )، پرهیز از صفت بدجنس بودنش ( حبس و آزار موجودات ) ، استفاده مفید از ابزار آلات و دوستی و همبازی شدن او با هم سن و سالان خود را به مدد تجربه اجتماعی شدن در میان طبیعت و فضای سوررئال نمایش را القا میکند و در واقع در امر فراموشی آگاهانه مخاطب خردسال خود در این زمینه موفق عمل میکند.
به کارگیری توامان رنگ های گرم و سرد در صحنه پردازی با خلق فضائی پویا تماشاگر را به وجد می آورد و در واقع دکور تجملاتی بیشترین نقش را در ایجاد احساس عاطفی بر عهده دارد. بازی دهندگان عروسک ها ( لیلی، حلزون و هزارپا ) با تحرک و واکنش های بجا در تاثیر گفتگوهای شکل گرفته شان با ماندولین بر احساسات تماشاگر و جلب همراهی او همراهی مکمل گونه خوبی دارند. در کل تحول شخصیت اصلی نمایش و دگرگونی حال او شکلی تقریبا منطقی دارد و طراحی صحنه به واقع جلوه گر نقاشی زیبایی است برای اشراف بدون اشکال تماشاگر بر محتوای داستان.
پیام آنی انتهایی اجرا ( نقطه فرود ) بیشتر به خوانش میماند تا نمایش ( حضور مورچه در صحنه پایانی ).کاش نمایشنامه نویس همچون اکثر دقایق نمایش تا به انتها به نام خود سخنی را نمیگفت و کشف موقعیت صحنه ای را بر زبان نمیراند و این نکته را در نظر میگرفت که کودکان ( گیرندگان اصلی پیام ) پندگیری مستقیم گونه را ترجیح نمیدهند.

موراکامی : نکنه میخواد اشک هایت ما رو با خودش ببره، من توی اشک هایت چیکار میکنم ؟ ... اشک هایت چقدر شورن ؟
من که به یخ رفتم :)))))
۲۹ مرداد ۱۳۹۳
@مصطفی بیگ محمدی : به شخصه خودم دچار دوگانگی شده بودم ... متشکرم مصطفی جان
۰۹ شهریور ۱۳۹۳
سلام به همه...
یکبار دیگه ماندولین رو اجرا خواهیم کرد..
اینبار در پردیس سینمایی کورش...
از 15 بهمن تا آخرای سال ، ساعت 17..

www.kouroshcineplex.com
۱۴ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید