در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آریو راقب کیانی | درباره نمایش بی تابستان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:29:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بی گرمائی ...

امیررضا کوهستانی کارگردانی هست که همیشه جهان هایی را روی صحنه برای مخاطب خلق میکند که دغدغه اش را خارج از قواعد کلیشه ای عنوان میکند. اساسا کوهستانی نمیخواهد مساله ای را حل کند و تکوین مساله را در گزاره هایی مبهم ارزشمند تر میداند. او در هر اثرش، طمانینه وار به هنجارها، ارزش‌ها، احساسات و اخلاقیات ناخنک می زند و ذره ذره انعکاس جهان بیگانه کارکترهایش را به خورد مخاطبش می چکاند. آن چیزی که برای تماشاگر بر جای می ماند طعم گسی هست که تا مدت ها میخواهد آن را مزه مزه کند و نمیخواهد آن را قورت دهد. چه با "ایوانف" که قهرمان منفعلش آینه تمام نمای هر کسی که تا به حال گذرش به آن آینه نخورده است، چه با "شنیدن" که میخواهد دامنه قضاوت های نادرست را به صندلی های سالن تئاتر بکشاند، چه با "در میان ابرها" که با معضل مهاجرت مغازله میکند و چه با "رقص روی لیوان ها" که تولد یک کارگردان مولف را اعلام میکند، همه و همه نشان از توانمند بودن او در شناسایی نبض های مخاطبانی است که تا به حال دست نخورده باقی مانده اند.

اینبار کوهستانی با نمایش "بی تابستان" حق زیستن و حیات به کارکترهایش را در کنار هم در سالی نه ماهه و نه 365 روز تعریف میکند. سالی ... دیدن ادامه ›› که متقارن است با سال تحصیلی و از ابتدای پاییز تا انتهای بهار، هر ماه آن نماد چیزی قلمداد میگردد و سیر حوادث و چگونگی حرکت روایت به صورت زنجیر وار در این نه ماه چیده میشوند. کوهستانی، در این گردش زمانی تمامی کارکترهایش را به صورت منفعل و به زبان دیگر آبژه قرار میدهد که آبستن پدیدارهای در ظاهر عقیم میشوند و مدام دلیل انفعال خود را و آن چیزهائی که بر آنها وارد می شوند را در دیگری جستجو میکند. ناظمی که علت حضورش را در فعلیت بی معنای نقاش میداند و مادری که انگاره های ذهنی اش را منسوب به نقاشی بی نقش میداند، و نقاشی که میخواهد در این سازماندهی نه ماهه مکانی- زمانی حیاط مدرسه بی واسطه باقیمانده بماند. ضرباهنگ زندگی این سه نفر و هستن آنها، در بیرون از گود ایستادن دیگری مدام در تلاطم است. گوئی حیاط مدرسه، میخواهد حیات تحصیلی هر یک را بگیرد.

جهان بیرونی این سه نفر، هیچگاه بازتاب درستی از رنگ‌آمیزی زمانه شان را ندارد و همیشه سایه ای از رنگ هایی که در ذهنشان رسوب کرده است، بر دیواره های از خود بیگانگی شان باقی میگذارد. نه رسم الخط دیواره نویسی شان خوانا است و نه نقش و نگار کشی صورتک های بیقرار. تصویرگری هر کس از ذهنیت خودش و ارائه آن به دیگری،آنقدر مبهم و گسسته از حقیقت است که جائی برای شناخت واقعیت باقی نمیگذارد. معلم، نقاش و مادر به قدری درگیر گزینش های خود هستند و دیگری را در مظن اتهام و وانهادگی قرار میدهند، که نمیداند به شکل آگاهانه ای ماهیت نه ماهه فعلی شان از وجودی شکل گرفته که در محفل آن نیست؛ دختر دانش آموز یک مدرسه! بزرگسالانی که خود سوژه ذهنی یک کودک شده اند و در ادامه نیز این انسان های وامانده از خویشتن، بودن خود را در زیستن جنینی که در تابستان به دنیای آنها پا میگذارند می بینند.

کوهستانی، بسان گذشته ریتم نمایش اش را از وحدت ارگانیسمی در فضاسازی، مکانمندی و مواجهه محیط پیرامونی میگیرد. ریتمی که نمیخواهد با خود تغییرات آنی به همراه آورد. نمایش بی تابستان نیز بر اساس همان طرح کلی نمایش های کوهستانی کوچ دگردیسی فضا- زمانی خود را مرهون لحن آهسته ای میداند، که میخواهد در سکون حرکت کند و ریتم بگیرد. حرکت استیکی که سیالیت آن، بیشتر از هر رتیم موسیقی، زیباشناسی بصری القاء میکند. من حیث المجموع نمایش بی تابستان، نمایش یخ زده آتشینی از افتراق انسان هایی است که هر چقدر دور هم چرخ میخورند به یکدیگر نمیرسند. انسان هایی که کودکانگی ها، به آنها در نقاشی هایشان نقش میدهند.


http://www.armandaily.ir/fa/news/main/229226/%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%88%D9%84%D9%81
سپاس از نقد خوبتان آقای راقب کیانی
و چقدر عالی که بازهم در تیوال می نویسید.
۲۶ مرداد ۱۳۹۷
@مریم اسکندری

ممنونم خانم اسکندری گرانقدر که این نوشتار را از دیده گذراندید
خواهش میکنم، محبت دارید
۲۷ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید