سه روز
فیلم چهارشنبه اولین فیلم سینمایی سروش محمد زاده ساختار قصه گویی استاندارد خود را از شخصیت پردازی های بی عیب و نقص اش می گیرد. شخصیت هایی که ذات خود را از طبقه ای خاص اجتماعی بودن میگیرند، ولی هیچگاه دچار تیپ بودن های آشنا نمیشوند. جذابیت شخصیت ها به خصوص سلیم با بازی شهاب حسینی آنجایی هویدا میشود که قصد نظریه پردازی های اجتماعی در راستای نهی، انکار و تقبیح حکم قصاص را ندارند و بخشش را نه برای بخشش که راهکار و چاره ای اجتناب ناپذیر برای ادامه هستی خود می بینند. کارکترهای فیلم چهارشنبه تا انتهای فیلم، خط سیر تغییر ناپذیری خود ( پایبندی به اصول رفتاری ) را حفظ میکنند و فضا داستان بر همین اساس دچار کنش و خلق موقعیت میشود. شخصیت های استاتیکی که مشخصه بارز آن در رفتار طاهر که دگمانه اصرار بر عملی شدن ذهنیات خود را دارد، داستان را در مسیر دینامیک خود به شکل اصولی قرار میدهند.
تک تک شخصیت هایی که وارد داستان فیلم میشوند، حتی خواستگار سابق اکرم که آنهم تعمیرکار ماشین بوده است بار معنایی خود را به همراه دارند. او در ظاهر میخواهد درس مردانگی را با دادن چک چند میلیونی به طاهر که بزرگترین نامردی را در زندگی اش انجام داده، فارغ البال پس بدهد. ولی در باطن امیدوار به فروپاشی زندگی اکرم از پس این بخشش چند میلیونی است. ماشین برادر بزرگتر ( سلیم ) که وسیله ابرار معاش و رزق و روزی اوست هم برای همین است که همیشه خراب است و نیاز به تعمیر اساسی دارد که هیچگاه با ورود شوهر خواهر نه تعمیر میشود و ارتقا ( زامیاد ) می یابد. نگاه ابزاری دو برادر به خواهران خود به صورت لایه
... دیدن ادامه ››
ای پنهان به خلق کنش می انجامد. یکی میخواهد به بیشتر از آنچه که هست برسد و دیگری میخواهد به بیشتر از آنچه که نیست نرسد. جدال بر سر هستن و نیستن طاهر و سلیم بحران اولیه ( مساله اعدام شوهر خاله داماد ) را تبدیل به بحران ثانویه میکند. هر دو حق خود را از زندگی میخواهند.
اکتشاف درونیات و ظرافت های نهفته طاهر با بازی بینظیر آرمان درویش در شرایط مختلف و واکنش های او برای تماشاگر فاش میشود. او به شکلی ساده و به دور از دیالوگ های عرف، اینگونه نمایانده میشود که فردی است که حتی دانگ ساندویچ خود را میدهد، امین خوبی برای چک امانتی است و با اینکه اعتقادی به عمل خیر ندارد، خود را نیازمند خیریه عباسیه میبیند. آینه سمت راست موتور ( نامه اعمال و یمین ) شکسته و هزار تکه شده است و زخم دست راست او نیز تا پایان نیز شفا نمییابد و او تنها با آینه سمت چپ ( یسار ) میتواند پشت سر خود ( گذشته ) به صورت واضح را ببیند. گذشته ای که دیگر خبری از راحله در آن نیست.
اما طیبه و اکرم در خانه ای که تازه سمپاشی شده زندگی ( زندانی ) میکنند. خانه ای که بازگو کننده روحیات مغشوش شده هر دو کارکتر از زیست حشرات موذی در درون آنها است. آنها امید دارند تا در این سه روز ( از یکشنبه تا چهارشنبه ) سموم بتوانند وجودشان را از هر گونه سیاهی عاری کند ولی آن چه که به هلاکت میرسد و دفع میشود ( سقط جنین )، موجودی ست که پیشتر با سمپاشی اهل خانه و خانواده وجودش ناخوانده اعلام شده بود.
پایان بندی فیلم با فیلم برداری دوربین روی دست ماهرانه نقطه قوت چهارشنبه است. فیلم با رویکرد دیگر نسبت به آغاز فیلم عروسی عزا شده ی دیگری را به تصویر میکشاند در حالیکه نگاه آگهی ترحیم پدر دیگر واژگون شده است و تنها کارکتری که هیچگاه نمایانده نشد ( بیگی ) قصه فیلم را به چهارشنبه نرسیده، به میل خود به سر می رساند. اینگونه است که کارکترهای آزاد و رها در شهر، اسیر و زندانی تک پرسوناژ زندانی شده در انفرادی میشوند. همه کارکتر ها در انتهای فیلم به سلول های خود باز میگردند.