در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آریو راقب کیانی | درباره فیلم چهارشنبه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:21:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سه روز

فیلم چهارشنبه اولین فیلم سینمایی سروش محمد زاده ساختار قصه گویی استاندارد خود را از شخصیت پردازی های بی عیب و نقص اش می گیرد. شخصیت هایی که ذات خود را از طبقه ای خاص اجتماعی بودن میگیرند، ولی هیچگاه دچار تیپ بودن های آشنا نمیشوند. جذابیت شخصیت ها به خصوص سلیم با بازی شهاب حسینی آنجایی هویدا میشود که قصد نظریه پردازی های اجتماعی در راستای نهی، انکار و تقبیح حکم قصاص را ندارند و بخشش را نه برای بخشش که راهکار و چاره ای اجتناب ناپذیر برای ادامه هستی خود می بینند. کارکترهای فیلم چهارشنبه تا انتهای فیلم، خط سیر تغییر ناپذیری خود ( پایبندی به اصول رفتاری ) را حفظ میکنند و فضا داستان بر همین اساس دچار کنش و خلق موقعیت میشود. شخصیت های استاتیکی که مشخصه بارز آن در رفتار طاهر که دگمانه اصرار بر عملی شدن ذهنیات خود را دارد، داستان را در مسیر دینامیک خود به شکل اصولی قرار میدهند.
تک تک شخصیت هایی که وارد داستان فیلم میشوند، حتی خواستگار سابق اکرم که آنهم تعمیرکار ماشین بوده است بار معنایی خود را به همراه دارند. او در ظاهر میخواهد درس مردانگی را با دادن چک چند میلیونی به طاهر که بزرگترین نامردی را در زندگی اش انجام داده، فارغ البال پس بدهد. ولی در باطن امیدوار به فروپاشی زندگی اکرم از پس این بخشش چند میلیونی است. ماشین برادر بزرگتر ( سلیم ) که وسیله ابرار معاش و رزق و روزی اوست هم برای همین است که همیشه خراب است و نیاز به تعمیر اساسی دارد که هیچگاه با ورود شوهر خواهر نه تعمیر میشود و ارتقا ( زامیاد ) می یابد. نگاه ابزاری دو برادر به خواهران خود به صورت لایه ... دیدن ادامه ›› ای پنهان به خلق کنش می انجامد. یکی میخواهد به بیشتر از آنچه که هست برسد و دیگری میخواهد به بیشتر از آنچه که نیست نرسد. جدال بر سر هستن و نیستن طاهر و سلیم بحران اولیه ( مساله اعدام شوهر خاله داماد ) را تبدیل به بحران ثانویه میکند. هر دو حق خود را از زندگی میخواهند.
اکتشاف درونیات و ظرافت های نهفته طاهر با بازی بینظیر آرمان درویش در شرایط مختلف و واکنش های او برای تماشاگر فاش میشود. او به شکلی ساده و به دور از دیالوگ های عرف، اینگونه نمایانده میشود که فردی است که حتی دانگ ساندویچ خود را میدهد، امین خوبی برای چک امانتی است و با اینکه اعتقادی به عمل خیر ندارد، خود را نیازمند خیریه عباسیه میبیند. آینه سمت راست موتور ( نامه اعمال و یمین ) شکسته و هزار تکه شده است و زخم دست راست او نیز تا پایان نیز شفا نمییابد و او تنها با آینه سمت چپ ( یسار ) میتواند پشت سر خود ( گذشته ) به صورت واضح را ببیند. گذشته ای که دیگر خبری از راحله در آن نیست.
اما طیبه و اکرم در خانه ای که تازه سمپاشی شده زندگی ( زندانی ) میکنند. خانه ای که بازگو کننده روحیات مغشوش شده هر دو کارکتر از زیست حشرات موذی در درون آنها است. آنها امید دارند تا در این سه روز ( از یکشنبه تا چهارشنبه ) سموم بتوانند وجودشان را از هر گونه سیاهی عاری کند ولی آن چه که به هلاکت میرسد و دفع میشود ( سقط جنین )، موجودی ست که پیشتر با سمپاشی اهل خانه و خانواده وجودش ناخوانده اعلام شده بود.
پایان بندی فیلم با فیلم برداری دوربین روی دست ماهرانه نقطه قوت چهارشنبه است. فیلم با رویکرد دیگر نسبت به آغاز فیلم عروسی عزا شده ی دیگری را به تصویر میکشاند در حالیکه نگاه آگهی ترحیم پدر دیگر واژگون شده است و تنها کارکتری که هیچگاه نمایانده نشد ( بیگی ) قصه فیلم را به چهارشنبه نرسیده، به میل خود به سر می رساند. اینگونه است که کارکترهای آزاد و رها در شهر، اسیر و زندانی تک پرسوناژ زندانی شده در انفرادی میشوند. همه کارکتر ها در انتهای فیلم به سلول های خود باز میگردند.
آریو گرانقدر راستش طبق روالی که معمولا دارم خواندن مطالب را به بعد از تماشای فیلم موکول می کنم تا بهره ی بیشتری از مطالب ببرم.. خاصه آنکه نگارنده این متن تو دوست خردمندم هستی این فیلم را حتما در الویت دیدن هایم قرار خواهم داد
و خوشحالم کارهایی وجود دارند که انگیزه ی ( حالا بگیرید منفی یا مثبت) نوشتن دوستان خوبم در تیوال می شوند :))
۱۷ بهمن ۱۳۹۴
جناب راقب کیانی عزیز ممنون بابت نوشته تان؛
به نظر بنده فیلم آقای محمدزاده متاسفانه فیلم بدی است. اصلا هیچ شخصیتی ساخته نمی شود که قرار باشد پرداختشان بی عیب و نقص باشد. در بهترین حالت طاهر نمونه ای تیپیکال از جوانانی است که از خون پدر به قتل رسیده شان نمیگذرند و تا انتها پافشاری میکند ولی معلوم نیست چرا؟ معلوم نیست دردش چیست؟ فیلمساز اصلا تلاش نکرده اندکی به او نزدیک شود، هیچ چیزی از او و خصوصیاتش نمیدانیم، فقط خواهان قصاص است تا پایان، همین و بس و قسمت زیادی از زمان فیلم فقط و فقط صرف جور کردن پول توسط او می شود که اصلا هیچ اهمیتی برای مخاطب ندارد.
برادر بزرگتر و دو خواهر که فاجعه اند، آنها حتی تیپ هم نیستند، هیچ اند. برادر بزرگتر معلوم نیست که اهل دیالوگ برقرار کردن است یا از آن برادرها که کسی نباید روی حرفشان حرف بزند، انگار اندکی از هر دو دارد ولی در واقع هیچکدام را ندارد، خنثای خنثی است. نه مانع رفتارهای طاهر ... دیدن ادامه ›› می شود و نه مثل آدم با او صحبت میکند. سکانس مربوط به پادرمیانی عمو هم صرفا جهت پر کردن زمان فیلم است و کارکرد خاصی ندارد. خواهر بزرگتر چه می گوید این وسط؟ :)) کنش خاصی ندارد، نه تصمیم گیر است نه وجودش اثرگذار است، تنها کاری که در کل فیلم میکند ممانعت از کتک خوردن خواهر کوچکتر به دست طاهر است، گذشته اش هم در یک جمله گفته می شود و تمام. خواهر کوچکتر هم تا انتهای فیلم وجود ندارد ولی به یک باره در انتها دست به طغیان میزند که باورش برای مخاطب سخت است.
ایراد دیگر فیلم پایان یافتنش در اوج است. فیلم که تا قبل از سکانس آخر به شکل یکنواختی دنبال میشد و خبر از اوج و فرود در آن نبود به یکباره اوج میگیرد و همان جا به پایان میرسد.
آیا سقط جنین و فروش دو دانگ از خانه کافی نبود تا فاجعه آمیز بودن اوضاع این خانواده را متوجه شویم و حتما باید آقای بیگی هم در سلول انفرادی اش سکته می کرد؟ آیا ارزشش را دارد که به خاطر تشدید تراژدی، پایان فیلم را با یک اتفاق ببندیم.
۱۸ بهمن ۱۳۹۴
@ابرشیر : ابرشیر عزیزم، به نظر من فیلم جز خوب های جشنواره امسال بود و تماشای آن را پیشنهاد میکنم. این کار از جمله کارهای مثبتی بود که توانستم با آن ارتباط بگیرم و به قول شما ترغیب شدم به نوشتن. هر چند خام ...
@فربد اهورابنده : جناب اهورابنده گرامی، پیشتر از خوانشی که بر نوشتار من داشتی سپاسگزارم. آن چیزی که به دیده من حقیر آمد در نوشته هایم منعکس شده. در خصوص تحلیل شما از شخصیت یا تیپ طاهر این نکته به ذهن من میرسد که او میخواهد انتقام به راحله نرسیدن را از جایی دیگر بگیرد. شاید به قول شما این میشود درد طاهر و قطعا این برداشت من نمیتواند حکم قطعی باشد. در خصوص فرمایش شما به اهل برقرار نبودن دیالوگ برادر بزرگتر یا همان سلیم، آن چیزی که به نظر من نقطه ضعف یک فیلم میماند روی آوردن فیلمنامه به دیالوگ نویسی و دیالوگ گویی مستقیم است و گاه خلق موقعیت ها خود هزاران دیالوگ را در دل خود می آفرینند. پایان بندی فیلم آنجایی برای من جذاب میشود که از انفعال بشر در تصمیم گیری های منطقی و غیر منطقی اش و جدال بر سر آنها بی رحمانه پرده برداری میکند. نیمخواهم اسمش را بگذارم قضا و قدر و یا سرنوشت. این فیلم برای من مصداق تمام گاهی اتفاق می افتد بی ... دیدن ادامه ›› آنکه فکرش را بکنی داشت و خوشحال و مفتخر مکه فیلم های جشنواره امکان تبادل نظرات و دیالوگ را برای مخاطبان و سینما دوستان به ارمغان می آورد. خوش آمدن و نیامدن از فیلمی به خیلی عوامل بستگی است که یکی از آنها سلیقه مخاطب است. ممنونم از شما که دیدگاه و سلیقه تان را به اشتراک گذاشتید.
۱۸ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید