در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آریو راقب کیانی | درباره نمایش لکه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:11:15
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کوبانی ...

تنها یک سرزمین برای همه ی بی سرزمینی های ما وجود دارد و آن رحم مادر است. سرزمینی که آسوده در کیسه ی آب آن بی هیچ دغدغه ای از جنگ و مبارزه همچون ماهیان قرمز، آزادانه به حیات خود ادامه میدهیم و شناوریم! انتخابی در کار نیست که صید به دنیا آمدن شویم و تبدیل شویم به ماهی مرده هایی زمخت و بدقواره که اسممان مشخصا از رسممان نشات نمیگیرد. تصمیم با صاحب تنگ ماهی است که جنین بودن ما را چگونه دریاب. شاید ما فرصت پا گذاشتن از جسدگاهی به جسدگاهی دیگر را هیچگاه نداشته باشیم. ما حاصل رنجیم. رنجی که خود شاید از یک لذت جنسی متولد نشده و پیدایش بر میگردد به شکسته شدن تنگ آب. تجاوز به همان وطن شیشه ای که ترک بر میدارد ولی شکسته نمیشود! تجاوز حریم نمی شناسد، چه میخواهد وسعت خاک باشد، چه میخواهد تنگ محدود آب. و هیچ زمانی آن روح زخم خورده مام میهن شفا نمی یابد. ولی ما روحمان را از آن تنگ میگیریم. از درد های یک زن رنجور. هر تولدی از پس تولدی دیگر اتفاق می افتاد تا ما نفهمیم فرزندان عشقیم یا نفرت.
نمایش"لکه" با اقتباس از نمایشنامه "پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی" به پیکر زنان نحیفی میپردازد که در نبرد تن به تن با جسم خود به سر میبرند. شکم زنان این نمایش ( دورا و کیت ) برای آنان ناخواسته به میدان مبارزه ای مبدل شده است، برای یکی بیماری روان رنجوری، منتج شده از یک رابطه افسار گسیخته و برای دیگری صندوقچه ای برای مرور روزانه یادداشت های خونین جنگ! برای یکی دردی درونی به ارمغان آورده و برای دیگری دردی بیرونی. دردی مشترک از روح زنانه ظریف و در عین حال مقاوم. اینبار ننه دلاور، فرزندش را به قتلگاه خود خواسته نمیفرستد! شکم این دو زن ایمن ترین کشورهای این دنیای ... دیدن ادامه ›› جنایت زده است.
غزل نعیمی کارگردان نمایش به خوبی توانسته است به دور از شعار زده گی تنها به روایت رئال گونه یک داستان اکتفا نکند و با روی آوردن به اکسپرسیونیسم تئاتری، مسئله جنگ و تاثیر آن بر زنان را با دید خود از دنیا برای تماشاگر رونمائی کند. شخصیت آیدا صادقی ( دورا ) با توجه به استفاده و انتخاب این فرم اجرایی توانسته ارتباط قویتری نسبت به شب بو طوفانی ( کیت ) با تماشاگر ایجاد کند و در قلمرو ابراز انگیزه های روحی و روانی شخصیت دورا موفق عمل کرده است. کثرت تصاویر تکان دهنده و اوج گیرنده ی آنی در این نمایش بر پایه وفاداری اجرا به شیوه اجرایی اش کاملا مشخص و نمایان است. تضاد دردناک دورا و کیت است که آنها را با گفتگویی مصالحه جویانه به هم پیوند میدهد، در بحبوحه جنگ تنها آشتی پذیری فکری و عقیدتی میان دو زن مبارز شکل میگیرد.
چه آنجا که دورا در کابوس شبانه ای به زمین خوردن فرزند نامشروع خود از دوچرخه را که او را به سر گیجه واداشته با انعکاسی از سقط جنین بر شکم آهنی اش بر نمیتابد و نگران حال او میشود و چه آنجا که پاره های کنده شده از بدن زخم خورده دورا را کیت جمع آوری میکند و چه آنجا که دورا پس از وضع حمل، کودکان خیس بی پدر را بر درازای تاریخ برای خشک شدن می آویزد، همه و همه نشان از سمبل های حزن انگیز و احساسی است که هر خواننده ای را به تامل نسبت به تصاویر ارائه شده وا میدارد. آن چیزی که این نمایش را بسیار تاثیر گذار میکند، روی آوردن به بیان های ذهنی است تا عینی تا جائیکه تخیل تماشاگر را آزادانه درگیر میکند. طراحی صحنه با بکارگیری آینه های تمام قد، میزانسن های ناب خلق را میکند که دودلی ها و دوگانگی ها دورا را واگویه میکند، گویی که دورا نمیخواهد خود را به تنهایی و به غیر از باری که به دوش کشیده ( تحمیل شده) در آیینه ببیند.
موسیقی به شدت تکان دهنده این نمایش است که به آن هویت فرا کشوری و سرزمینی میدهد، دیگر کیستن و کجا بودن با این موسیقی مطرح نیست. خودش به تنهایی ایجاد شرایط میکند. موسیقی است که مرزهای سرزمینی را که میسازد از یوگوسلاوی و بوسنی و کردستان و ... پیش میبرد و کلید روح تماشاگر میشود.
دورا : کشور من اون مادریه که میبنه اونیفورم پسرش یه دگمه کم داره. با عجله دگمه رو میدوزه و بعدش پسرش رو خاک میکنه.

| آریو راقب کیانی تماشای این نمایش را "به شدت" پیشنهاد می کند |
سپاس از این نگاه ، نظر و قلم بی نهایت زیبا و سلیستان. خیلی لذت بردم و یاد گرفتم.

۲۵ آبان ۱۳۹۳
آریو جان ممنون که هستی
قلمت جاودان

شاد وخندان باشی دوستم :)
۰۴ آذر ۱۳۹۳
خواهش میکنم هانیه عزیز، شرمنده میکنی ... حضور سبز شما هم مستدام، مانا باشی :)
۰۵ آذر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید