در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آریو راقب کیانی | درباره نمایش آب، آینه و اثر پیگمالیون
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:25:51
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
انعکاس اثر پیگمالیون

در نمایش "آب، آینه و اثر پیگمالیون" مبل دو نفره تخت خوابشو در ظاهر راحت و صمیمی ولی در واقعیت تنگ و ناراحت است که قرار هم نیست همزمان دو نفر را در خود چه به صورت نشسته و چه به صورت خوابیده جای دهد. این نشانه در صحنه پردازی دلالت گر روابط محدود، سطحی، بیقرارانه و متقابل دو نفره ی کارکترهای نمایش نیز هست. زندگی محدود و محصور در فضایی ناراحت و آشفته در مبلی دو نفره که این دکور با زبان خاموشش از همان ابتدای نمایش با تماشاگر قرار خود را میبندد. مفهومیت مبل شاید نقش خلاصه شده و ایجاز گونه ای از نحوه همزیستی دو نفر را ابراز مینماید.
تابلوی نقاشی آیدین همان نقش استعاره گونه مجسمه پیگمالیون را بازی میکند، تابلویی که سالهاست روی آن کار میکند تا همچون مجسمه پیگمالیون به امید روزی باشد که بتواند به آن وجه انسانی ( روح و زندگی ) ببخشد و آن تجدید دیداری است با پرستو. اما اثر پیگمالیون در جای دیگر این نمایش فحوای خود را به جا میگذارد و آن مکالمات صورت گرفته بین پوریا و آیدین است. دیالوگ های روانشنانه شخصیت های آیدین و پوریا بر اساس سطح انتظار آیدین از واکنش پوریا شکل میگیرد، ولیکن به صورت انعکاس آب و آیینه وار یعنی وارونه و معکوس ظاهر میگردد. هر آنچه را که کارکتر آیدین در پی تایید آن از زبان پوریا میباشد، به صورت بازتابی قلب شده دریافت میکند، راست را چپ و غیر منطقی بودن را منطقی بودن از سمت او تماشا میکند. نقش پوریا در این نمایش میبایست به عنوان ضلع سوم مثلثی، اثر آیینه وار خود را بر روی دنا نیز ایفا نماید، اثری که حاکی از انعکاس وضعیت روحی ناشناخته آیدین و ناخود اگاه او باشد.
زبان محاوره و لحن گفتگوی پرسوناژهای ... دیدن ادامه ›› این نمایش بسیار حالات ناتورالیستی دارد و کاملا مشخص کننده روحیات خاص هر فرد است. این زبان گاهی آنچنان به قدری به سمت واقع گرایی خود پیش میرود که لحظاتی حتی به زبان و گفتگو های آذری روی می آورد، هر چند که با حضور دو بازیگر همزبان ( آیدین و پوریا ) یکی قرار است نقش دیلماج را برای ضلع سوم ( دنا ) بازی کند، چه از نظر برقراری زبانی واحد و مشترک بین دنا و آیدین، چه از نظر طرح خواسته های ذهنی مهجور آیدین. این نمایش اطلاعات خود به تماشاگر را از طریق روی آوردن به شخصیت های سخنگوی خود و سکوت معنی دار و استصیال گونه شان منتقل میکند. شخصیت ها در خلوت صامت خود گفتارهای ناشیندنی خود را به گوش تماشاگر میرسانند.
افکار و درگیری های روحی آیدین در این نمایش به صورت تز نمایشنامه که همان اثر پیگمالیون است مطرح میشود، دنا به صورت پافشارانه رویکردی آنتی تز دارد و پوریا نقشی سنتز گونه را ایفا مینماید و کل نمایش بر اساس یک دیالتیک نه چندان ساده و دوستانه و خودمانی پیش میرود و زیبایی نمایش در این است که هیچگاه سمپاتی بین پرسوناژها صورت نمیپذیرد و اثر پیگمالیون هم به نوعی مغلوب میشود و هم مقلوب ( آب و آیینه ). حتی نوعی بازی "آیدین بهاری" در این نمایش در مقابل "دنا تارفی" نیز از این قاعده پیروی میکند، بازی درونی این کارکتر که نقش او را در یک حالت درونی مرموزانه فرو برده و در عوض بازی به شدت تاثیر گذار بیرونی دنا که در مقابل او قد علم میکند.

آیدین : من نمیتونم خاطراتم رو بفروشم ...
آریو  جان متن و تفسیر بسیار زیبا و غنی شما را به عنوان اثری مستقل از خود نمایش می پسندم.
۲۳ آبان ۱۳۹۳
آریو نازنین ممنوم. از حضور موثر و معنادارت در تیوال و مصاحبه های پرمغزت بسیار استفاده می کنم خوشحالم که شماعزیز هستید
۲۴ آبان ۱۳۹۳
لطف داری ابرشیر عزیز، من هم از واکاوی های مغز و نغزت همیشه بهره مند شده ام.
۲۵ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید