گفت وگو با «جلال تهرانی»، نویسنده و کارگردان نمایش "سیندرلا"
جلال تهرانی : یکی از مهارت ها این است که در مواجهه با تئاتر به دنبال لایه های پنهان نگردی. تئاتر تفسیر و تحلیل نمی کند، نشان می دهد. همان که می بینی، همان است که هست. وقتی راجع به عمق صحبت می کنیم، کارمان سخت می شود. تئاتر اتفاقا در زمره مقولاتی است که اگر آدم ها بیشتر از آنچه دریافت می کنند، از خودشان توقع نداشته باشند، راضی بیرون می روند. مشکل از جایی شروع می شود که تماشاگر تئاتر را رسانه می بیند و فکر می کند همه داده ها را دریافت نکرده است. یا اطلاعاتی در لایه هایی پنهان مانده اند. اگر یک کارگردان به قصد اعلام عقاید خودش به دیگران، تئاتری کار کند، عمر خودش را تلف کرده است. مخاطب هم به تئاتر نمی آید که از نظرات من درباره جهان یا جامعه بهره مند شود.
آنچه ما در ایران به عنوان نمادگرایی می شناسیم با سمبولیسمی که در نیمه اول قرن بیستم به عنوان یک مکتب تئاتری مطرح شد زمین تا آسمان فرق دارد.
... دیدن ادامه ››
آن مکتب مثل مکاتب معاصرش، از فروید و از مدرنیته برخاسته بود. اینجا از اول پر از نماد و استعاره و کنایه و مجاز بوده است. نمادگرایی در اینجا یعنی حرفی را که نمی توانی صریح بزنی در لفافه یی از نماد و کنایه بپیچی. این کاری است که من هرگز نکرده ام. ما در آثار نویسنده هایی مثل غلامحسین ساعدی، برخی از آثار بیضایی و دیگران، اوج این گونه نمادگرایی را تجربه کرده ایم. دوره یی بود که نویسنده ها چون حس می کردند نمی توانند حرف شان را صریح بزنند به نماد پناه می بردند. الان سال هاست، دست کم نمایشنامه نویسان خوبی که من می شناسم، این طور نمی نویسند. حرف شان را صریح می زنند. در لفافه نقد کردن یعنی چه؟ یعنی مردم بفهمند بقیه نفهمند؟ بقیه کی هستند؟ چینی هستند؟ برای تئاتر هر کسی که بلیت می دهد و روی صندلی می نشیند مردم است. مخاطب تئاتر همه هستند. هر که به قدر هوش و توانش، هر که به تناسب شغل و موقعیتش، می تواند از تئاتر به نفع خودش و جامعه اش بهره ببرد. خودش را قوی تر کند. جامعه اش را به جای بهتری تبدیل کند. برای خودش، برای فرزندان خودش.
گلاب آدینه روی صحنه سرهنگ نیست. بلکه شما را، من را، خودش را به سمت سرهنگ متن رهنمون می شود. ممکن است هر کس سرهنگ خودش را ببیند. این اصلامهم نیست. مهم این است که میان سرهنگ و سروان شما، همان مناسبت هایی شکل بگیرد که میان سرهنگ و سروان من شکل می گیرد. از این منظر: میزانسن به مناسبت های میان موضوعات اهمیت می دهد، نه به تغییرات وضعی، انتقالی، نه به تنوع حرکات.
خب چه اشکالی دارد که هرکس بتواند مجموعه عناصر مربوط به تاویل خودش را در یک اثر پیدا کند؟
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2817108