در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال اشکان قادری | درباره نمایش پرتقال های کال
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:56:51
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امیدوار بودم بعد از آخرین همکاری تئاتری ، صابر ابر و جناب آذین بعد از چهار سال شاهد همکاری قویتر و گیراتر از بیست و یک بار مردن در سی روز باشم اما افسوس که این حاصل نشد.
خدایم شاهد است که قصد هیچ گونه عقده گشایی و تخریب کسی را ندارم و نیز قصد ندارم زحمات گروه اجرایی را نادیده بیانگارم (به فارسی) اما نمایش پرتقال های کال زنگ خطر بزرگی برای تئاتر است ، نمایشی که به واسطه حضور چهره های مطرحی چون صابر ابر، لیلی رشیدی و پانته آ پناهی ها به سرعت همه صندلی های آن حتی در سانس های ویژه به فروش رفت.اما با شروع اجرا به سرعت همه امید ها درمورد این نمایش به یاس تبدیل شد.تماشاگری که به امید دیدن نمایشی زیبا پا به سالن استاد ناظر زاده گذاشت با نمایشی گنگ ، مبهم و به شدت خودنما و در یک کلام با نمایشی بی هویت با بازیهای غیر یک دست مواجه می شود .اگرچه بازیهای چشم گیر پناهی ها و رشیدی هم نتوانست از عمق خودنمایی آن بکاهد.*
ابتدا بیاییم تعریفى از تئاتر بى هویت به دست دهیم. تئاتر بى هویت تئاترى است که هویت جامعه ى خود و مسایل و موضوعات درونى و بیرونى جامعه و تاریخ و فرهنگ و پیشینه و سنتش را به دست فراموشى مى سپارد و براى معنا بخشى به هویت جعلى خود به آثار سایر ملل چنگ مى اندازد و آثار فرنگى را تکیه گاه سست خود مى کند. تئاتر بى هویت تئاترى از درون خود باخته و از پیش شکست خورده است و همیشه در انتظار تأیید فرنگى هاست که شاید روزى از راه برسند و بگویند : "چقدر خوب اداى ما را درمى آورید".
نمایش بى هویت براى اثبات هویت خود باید به چیزى حمله کند. اما آن چیزچیست؟ مى شود به راحتى حدس زد: واقعیت موجود. به همین خاطر مجبور است خود ... دیدن ادامه ›› را فراتر از واقعیت ببیند. در نتیجه او حملات سازماندهى شده اى به سبک هاى تثبیت شده ى نمایشنامه نویسى مى کند. او هر آنچه را که بازتاب زندگى انسان ها و جامعه ى خود باشد فرسوده، کسل کننده، خالى از نبوغ و خلاقیت، سرد و بدون تصویر و حرکت مى نامد. او براى فرار از آنچه مى بایست انجام دهد، خود را در پناه نور و رنگ و حرکت و تصویر استتار مى کند .
طُرفه آنکه تمامى آثار کلاسیک دنیا آینه ى تمام نماى جامعه ى خود بوده اند و نکوشیدند تا یک تئاتر با زبان جهانی نمایش دهند تا یک تماشاگر خارجى حتى اگر تمام ظرایف قصه و زبانى را حس نکند از دیدن آن لذت ببرد .شکسپیر ، چخوف ،ایبسن ، استریندبرگ ، برنارد شاو و آرتور میلر و... نوشته هایشان همگى انعکاس واقعیت جامعه خودشان بوده و هست و اینگونه است که مرزهای ىسرزمین خود را درنوردیدند و سایر ملل نیز حرف هاى خود را در آثار آنها یافتند. باید به کارگردان و نویسنده تئاتر بى هویت متذکر شد که براى حرکت به سوى تئاتر باید نگاهش چهار چشمى به جامعه و مردمش باشد نه آنکه آنها را غرق نور و رنگ کند.
او نمایشنامه هاى کلاسیک با هویت را با نبوغ و خلاقیت خود و گروهش سلاخى مى کند،مفاهیم را مُثله مى کند و از دلشان تصویر و نور و رنگ و حرکت بیرون مى کشد که خواستگاهش نه درون خود است و نه درون متن، بلکه فقط تصویر ساختگى و ذهنى و خالى از مفهومى است که کارگردان از تصاویر و رنگ ها و نورها و حرکات تئاتر و اُپراى فرنگى کولاژ کرده است.
کارگردان تئاتر بى هویت براى معنا بخشى به اجراى خود به فرم هاى به ظاهر متفاوت و غیرمتعارف (که معلوم نیست معیار متفاوت بودن و غیرمتعارف بودنش نسبت به چیست؟) پناه مى برد، ولى فراموش مى کند که این پناهندگى، خود بهاى گزافى دارد.
نسبت موضوعى که کارگردان و نویسنده ى تئاتر مطرح مى کند با آدم هاى جامعه اش چیست؟ تماشاگران چه نزدیکى و همانندى اى بین خود و اجراى او بیابند؟ میزان تاثیرگذارى این تئاتر برتماشاگر چه میزان است؟ کارکرد مکان وقوع داستان چیست؟
نمایش پرتقال های کال با لالایى نور و رنگ و صدا و تصویر و حرکات بازیگران، تماشاگر را خواب مى کند و این سُکر مصنوعى حایلى مى شود میان او و آنچه در جامعه اش مى گذرد؛ جامعه اى که در آن زندگى مى کند و نفس مى کشد و هر لحظه لمسش مى کند.
------------------------------------------------------------------------------------------
*:فقط خدا می داند چند نفر از تماشاگران این نمایش برای اولین بار پا به سالن نمایش می گذارند و بعد از تماشای آن به خود قول می دهند یا خواهند داد که دیگر به دیدن نمایشی نروند.
به این دسته از عزیزان توصیه می کنم به دیدن آثاری چون مجلس ضربت زدن ، صوراسرافیل ، خدای کشتار و ... بروند تا " بشورد ببرد پایین" (به انگلیسی)
جناب رزاق گرامی
از اعماق وجودم خوشحال خواهم شد اگر این نمایش مخاطبانی دیگر ، به تعبیر حضرتعالی به جمع مخاطبان تئاتر بیافزاید.پاینده باشید
۱۱ تیر ۱۳۹۵
آقای قادری گرامی
ممنون از شما که مطالعه کردید و پاسخ دادید. حتما نمایش رو ببینم خدمت تون دلایلم رو خواهم گفت. البته صرفا جهت هم اندیشی .ما کوچکتر از آنیم که داعیه آموزش داشته باشیم دوست ارجمند من.
باز هم ممنون از پاسخ و یاداشت گرانقدرتان.
۲۰ تیر ۱۳۹۵
اشکان کاش بودی و می دیدمت
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید