در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بهرام منصوری | درباره نمایش قرار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:50:45
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

***نکته: خواندن این متن ممکن است قسمت هایی از مضمون داستان را لو دهد.***
نقد نمایش قرار از ابعاد متفاوت
بطور کلی همه ما انسانها سوالاتی داریم که برایش جوابی نداریم و اگر بخواهیم انسانها را طبقه بندی کنیم می توانیم آنها را به دو دسته طبقه بندی کنیم:
الف. انسانهایی که اگر دچار آسیب یا مشکل روحی شوند سعی میکنند آن را برای شخص دیگری بازگو کنند و به نحوی سعی میکنند با آن مشکل کنار بیایند و به زندگی خود ادامه می دهند و یا به صورتی خود را در کاری غرق میکنند که دیگر به آن مشکل فکر نکنند حال- این مشکل می تواند مثلا یک شکست عشقی و یا شکستهای عاطفی که خیلی شکننده باشد و یا امثال اینها.اینگونه افراد به هر حال مشکل را حل ویا آن را به مرور زمان می سپارند که به این دسته افراد انسانهای برون گرا می گویند.
ب.انسانهایی که اگر دچار آسیب روحی و خصوصا مشکلات عاطفی و عشقی شوند آنرا برای کسی بازگو نمیکنند و پیوسته دنبال علت وقوع اتفاق می باشند و به قولی ناراحتی حاصل را در خود می ریزند این انسانها به شدت نکته سنج و دقیق می باشند و به همین دلیل این گروه آسیب پذیر وشکننده هستند که به اینگونه انسانها درونگرا می گویند.
همه انسانها به صورت فطری میل به تعالی و خوشبختی دارند.

در این نمایش ما با دو شخصیت مواجه هستیم:
الف کاراکتر اول: زنی با بازیگری ... دیدن ادامه ›› هانیه توسلی می باشد که از همسرش جدا شده و دارای فرزندی می باشد که او به همراه پدرش در خارج از کشور زندگی می کند و این پدر حتی اجازه صحبت دختر با مادرش را نمی دهد. از طرفی زن به رابطه دوست صمیمی خود با شوهرش هم پی برده.خوب ما در اینجا به نفاق- دورویی- شکست عاطفی برخورد می کنیم و نظاره گر زنی هستیم که زندگیش سراسر ماجرا بوده و از درون شکسته شده و از طرفی حرفهای ساکنین آپارتمان پیرامون این زن زیاد شنیده می شود که البته شایعاتی بیش نیست.او از جامعه بیزار است و از جامعه فرار کرده و گوشه نشین می شود . این زن بالاخره باید دردش را به کسی بگوید که حداقل تخلیه روانی شودپس به دنبال دنیای مجازی و اینترنت می رود اما چون از آدمها خیری ندیده برای خود در جهت پیدا کردن دوست قوانینی وضع می کند.

ب.کاراکتر دوم :مردی با بازیگری علی سرابی هست که بخاطر یک افتراق و تهمت ناحق توسط دانشجوی دختر زیر دستش از طرف دانشگاه اخراج شده و او هم تنهای تنهاست .خوب این فرد هم - تحصلیکرده و درونگراست. او هم باید دردش را به کسی بگوید بنابراین چون از جامعه گریزان هست و خیری از آدمها ندیده رو به اینترنت و دنیای مجازی می آورد.
به هر حال چون هر دو کاراکتر- انسانهای درونگرا وهمچنین دردهای مشترک زیادی دارند در چت روم با هم دوست می شوند و پیوندی عاطفی به صورت نامریی بین هر دو شکل می گیرد.و از آنجا که هر دو خیری از انسانها ندیدند یک سری شرایط برای دوستیشان می گذارند یکی اینکه هیچوقت همدیگر را ملاقات نکنند .دیگری اینگه هیچوقت اسم همدیگر را سوال نکنند و دیگه اینکه هروقت خواستند بمیرند با هم بمیرند و شرایط دیگر....
تنها دلخوشی آنها مکالمه صوتی از طریق چت و رسیدگی به گلهایی هست که به آن آب می دهند و از آنها نگهداری می کنند.
در پایان هر دو به پایان راه و پوچی رسیده اند-دیگر چیزی نیست که بتواند گذشته آنها را ترمیم کند و یا هدفی نیست که آنها بخواهند آینده را بسازند و بنابراین روزی فرا می رسد که با هماهنگی هر دو به زندگی خود پایان می دهند.
این نمایش واقعا یک نمایش در بعد روانشناسی بوده و به خیلی از سوالهای زیر نیز پاسخ گفته است:
چگونه می شود که یک زن و یا مرد از جامعه گریزان باشند؟
چگونه می شود که یک خانواده از هم متزلزل شود؟
چگونه می شود که آدمها به دنبال دوستی اینترنتی در دنیای مجازی باشند؟
چگونه می شود که انسانها به پایان راه و پوچی می رسند و به زندگی خود پایان می دهند؟
چگونه نفاق و دورویی و خیانت می تواند انسانها را از جامعه گریزان و آنها را منزوی کند؟
شاید بشود این نمایش را بنحوی در زمره سایکو درام گذاشت البته اگر پایان آن تلخ نبود.
نمایش دارای متن قوی و فوق العاده روانشناسانه می باشد و از جهتی تا دقیقه شصت نتیجه کار معلوم نیست که این دو کاراکتر در آخر به عشق واقعی می رسند و یا مرگ؟ این نمایش انسان را به یاد کارگردان معروف سینما آلفرد هیچکاک می اندازد که با ایجاد تعلیق و هیجان - تماشاچی را بر صندلی میخکوب می کند و تمام ذهن تماشاچی در مسیر رسیدن به پایان معما و باز شدن گره نمایش می باشد.
متن قوی - کارگردانی خوب- نور پردازی- طراحی صحنه جهت نشان دادن ثانیه ها دقیقه ها و گذشت زمان و ایجاد تعلیق در جهت عدم حدس زدن و ممانعت از پیشگویی تماشاچی تا پایان نمایش به صورت فوق العاده -نمایش را جذاب و به تصویر می کشد.
بازیهای موازی و فوق العاده هر دو بازیگر- خصوصا بازی علی سرابی و غرق شدن وی در نقش جذابیت نمایش را چندان کرد.
از نظر زیبا شناسی با توجه به استفاده خوب از همه امکانات از جمله میزانسن - طراحی صحنه- دکور- نور پردازی و موضوع اجتماعی و روانشناسانه می توان این درام را از آثار مدرن و ناب به حساب آورد.
به همه دوستان خصوصا آنهایی که تاتر را دوست دارند یا آنهایی که دوست دارند ساعاتی از زندگی روزمره جدا شده و در خود فرو رفته و به خود بیندیشند توصیه میکنم حتما این نمایش را ببینند.
نمایش فوق یک نمایش خلاقانه در رابطه با روانشناسی فردی و اجتماعی و علل به وقوع پیوستن ارتباطات اجتماعی خصوصا در فضای مجازی و اینترنت می باشد.
این نمایش به خوبی ارتباط دو انسان با دردهای تقریبا مشترک را نشان می دهد .دغدغه هایی که هر دو شخصیت با هم دارند مثل دروغ - نفاق و .... و به نحوی آسیب شناسی می کند که چطور می شود که انسانها از درون شکسته می شوند و در دنیای مجازی به نحوی به یک آرامش روحی موقت می رسند.
در این نمایش به خلاءهای حاشیه زندگی پرداخت شده است.
میزانسن و طراحی صحنه می توانست بهتر از این باشد.
در رابطه با دیالوگها-دیالوگ خانم توسلی در بعضی مواقع به وضوح شنیده نمی شد.
موازی بازی کردن دو بازیگر حساب شده و قابل تحسین بود اما بازی زیر پوستی و تکنیکی علی سرابی بیشتر جلوه می نمود.
نور پردازی خیلی خوب و موسیقی و یا اهنگها تاثیر ... دیدن ادامه ›› گذار بود.

متن نمایش بسیار عالی و خوب به ان پرداخت شده چون تا دقیقه 60 نمایش هنوز ما نمیتوانیم حدس بزنیم منظور از ملاقات جیست و در دقیقه 60 گره نمایش باز می شود و ما منظور از قرار را می فهمیم که منظور قرار عاشقانه است یا قرار جهت پایان دادن به زندگی

به هر صورت می شد پایان نمایش تلخ و گزنده نباشد.البته منظورم این نبود که هر دو شخصیت در پایان به هم برسند و مثل فیلم هندی نمایش تمام شود.منظورم این است که اگر ما بخواهیم بخاطر فرار از مشکلات روحی روانی و کاری به ساده ترین راه که همان پایان دادن به زندگی است برسیم پس امید و احیای روان اینجا چه معنی پیدا می کند؟

مگر نمایش بازی بخشی از زندگی واقعی روزمره نیست؟بنابراین نمایش می تواند راه حلی برای شخصیتهای این چنینی با خود به همراه داشته باشد.پس باید از نظر جامعه شناسی و روانشناسی این موضوع مد نظر قرار بگیرد که محتمل است پایان این چنینینی نمایش برای بعضی از مردم که وضعیتشان به این شخصیتها نزدیک است الگو قرار گیرد و مخاطره انگیز باشد.

اما به حق می توان گفت این نمایش تمام عناصر یک تاتر مدرن را با خود به همراه داشت و انصافا مشخص بود برای آن تمرین و زحمات زیادی کشیده شده است.

به همه دوستان توصیه می کنم این نمایش را ببینند خصوصا آنهایی که تاتر را دوست دارند.