در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سارا حدادی | درباره نمایش در انتظار آدولف
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:47:57
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
می‌شود بر لبه تیغ راه رفت و سخیف نبود، با استفاده از تکنیک‌های مختلف، می‌توان متن یک نمایشنامه معروف را که در اینجا به شکل‌های مختلف اجرا رفته ... دیدن ادامه ›› است را با یک کارگردانی آرام و معتدل از آن خود کرد، علیرضا کوشک جلالی در نمایش تازه‌اش با عنوان «در انتظار آدولف» به راحتی با طراحی میزانسن های درست و منسجم توانسته متن معروف ماتیو دلاپرته و الکساندر دلاپاتلیر را که برای مخاطبان ایرانی به خوبی شناخته شده است با یک دراماتورژی اصولی که از چارچوب منطقی‌اش بیرون نزد، برای مخاطب قابل تحمل کند و این اتفاق ویژه‌ای است، همین که این کارگردان با شیوه روایتی که در بر می گیرد و زوایای پنهان و نقد انسان امروز را که در لایه‌های زیرین متن نهفته است، آشکار می‌سازد اتفاق مهمی است، «در انتظار آدولف» می توانست مبتذل و سخیف شود اما در این روایت با جهان جدی تر و واقعی ترِ سرگذشت کاراکترهای قصه مواجه می‌شویم و انتخاب و چینش این بازیگران در کنار هم، خوب است، ترکیب دو چهره جوان، خلاق و با استعداد همچون حسین امیدی و آوا شریفی که جز جوانان تئاتر هستند و رزومه خوبی هم دارند، حال مخاطب را خوب می‌کند که قرار نیست بازی‌های کلیشه‌ای را بر صحنه ببیند و با دو چهره تازه تر مواجه است، همین قوت قلبی برای تماشای نمایش تا انتها است، اشکان خطیبی حضورش متفاوت است، او دیگر به یک تکامل و پختگی بر روی صحنه تئاتر رسیده است و با آن جوان سال‌های قبل، تفاوت اساسی دارد، جنس بازی‌اش مدام در حال تغییر است و سعی می کند هویت کاراکتری را که برای مخاطب تئاتری شناخته شده است، از آن خود کند، ذهن ها را بشکند و توجه ها را به خود جلب کند، اما در این جدال با حسین امیدی که بازیگر سخت‌کوشی است، رقابت می‌کند و همین جدال و رابطه پینگ پنگی کلیت ماجرا را تماشایی‌تر می کند، اما یک شخصیت دیگر در این نمایشنامه وجود دارد که حضورش در روندِ روایت قصه کوتاه است اما کلیدی ترین و اساسی ترین تاثیر را دارد و آن هم کاراکتر آنا است، بخشی از بار دراماتیک قصه را به دوش می کشد اما اگر بازیگر تکنیکی آن را ایفا نکند، شخصیت بلا تکلیف خواهد شد، آناهیتا درگاهی در جان دادن به این نقش به خوبی عمل می کند، با نگاهش بازی می کند، با بهره گیری از تکنیک‌های شخصی در لحظه‌های فراز و فرود و بحران چالشی که در موقعیت‌هایی که شخصیت با آن مواجه می شود، بهره می گیرد و سوار بر صحنه تئاتر می شود که قدم رو به جلویی برای او محسوب می شود، اما جدی‌ترین ایراد وارد بر نمایش طراحی صحنه است که بیش از اندازه شلوغ است و بیرون می‌زند، در خدمت محتوا و قصه نیست، اگر کمی هوشمندانه و سبک طراحی می‌شد، اتفاق بهتری می‌افتاد. امیدوارم که کارگردانان ما این متن را کنار بگذارند و به سراغ نمایشنامه‌های دیگر بروند

یادداشت سام بهشتی برای نمایش «در انتظار آدولف»