در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نیما کریمی | درباره نمایش کمدی استشمامات
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:28:30
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بین اینهمه برنامه تاتر فجر وقت ازادی داشتیم رفتیم و این نمایش را دیدیم ، با اینکه زمان خرید بلیط تیوال تمام شده بود از دوستی که جواب تلفن رزرو را داد و باز تخفیف تیوال را برامون درنظر گرفت تشکر میکنم ...
دوست نداشتم ( این جمله را اصلاح کردم ) ! همین ! دلایلم شاید شخصی باشه !

1- سالن ! اصلا مناسب همچین اجراهایی نبود ! نصف سن را سر تماشاگران ردیف جلویی گرفته و همه در حال کج کردن سر برای یافتن یه زاویه مناسبن و اگر یه نفر از ردیف جلو سرش را کج کنه تا ته سالن همه سرها تکون میخوره ! فکر میکنین شوخیه وقتی رفتین خودتون متوجه میشین ...
2- قصه ! چه عرض کنم ! شما اگه از سر و ته قصه چیزی متوجه شدین به ماهم بگین ! قصه یه دماغ که رفته ( حالا شما پیدا کنین استعاره از چیست ! پرتقال فروش و اینا !! ) تا آخر قصه از خودتون میپرسین خوب که چی؟
3- طنز ! ببخشید ، شاید به مزاق دوستان خوش نیاید ولی من اسم این طنز را لودگی میگذارم ! خنداندن تماشاگر ... دیدن ادامه ›› به هر وسیله !
4- بازی ! بعد از این همه اجرا اینطور کلیشه ای اجرا کردن واقعا برایم تعجب اور و خسته کننده بود ( غیر از اقای اسکندری در نقش قاضی )
5- صدا ! در شب اجرای ما صدای موسیقی به صدای بازیگران قالب بود و چندین بار چشم غره و اشاره بازیگران به اتاق صدا کاملا معلوم بود که اونها هم ازین همه داد زدن خسته شده بودند !

نکات مثبت :
1- انتخاب موسیقی ها ...
2- حضور استاد یغما گلرویی ..
3- تابلو دماغ های دم در !! ( خدایی با این ایده کلی حال کردم ... )

( این جمله هم حذف کردم )
دوست عزیز مشکل از شما نیست. مشکل از سایت تیوال است که عنوان نقد کاربران را برای نظرات شخصی افراد که اغلب چون نظر شما خالی از تخصص و دانش تئوریک است برگزیده. بر اساس گفته شما اساسا می توان کل بنیان هنر را زیر سوال برد. مثلا بگوییم در رمان کوری مردم یک شهر کور می شوند، خوب که چی؟! یا در نمایشنامه کرگدن، مردم شهر کرگدن می شوند، خب که چی؟ پیکاسو گرنیکا را درباره فجایع جنگ کشیده، خب که چی. اصلا ما زنده ایم که چی؟
برادر من، شما اگر برای دریافت و درک نشانه ی ساده ای مثل فرار دماغ عاجز هستی، چطور می توانی نشانه های دیگر این کمدی انتقادی اجتماعی را دریافت کنی.
باری، دیدن تئاتر نیازمند دانش است. برخورد دانشی با هنر باعث فهم بهتر و در نتیجه ایجاد گفتمان انتقادی درست و مبتنی بر فهم خواهد شد. نظرات شخصی، آن در در قالبی تهاجمی و چاله میدانی، جایش در ساحت هنر نیست و بیشتر مربوط به فضاهایی مثل ورزش و مسابقه و اینهاست. الفاضی چون حال ... دیدن ادامه ›› کردم، حال نکردم، دم شما گرم و ... برای من قابل معنی در یک گفتمان مبتنی بر امری تئوریک نیست.
این نمایش را بنده دیدم و استقبال شدید مخاطب از این اثر آن هم در شرایطی که ترافیک اجراهای فجر بیداد می کند خود نشانه کیفیت کار است. اینکه شما بخواهید با تبلیغ منفی تماشاگر این کار را فراری دهید به نظر من لطفی است در حق گروه اجرایی، چون اگر دقت بفرمایید به جز یک سانس که آن هم تعداد کمی بلیط مانده، تمام بلیطهای این نمایش تا روز آخر فروخته شده. امید وارم در ادامه راه به عنوان یک تماشاگر یاد بگیرید فرق میان حمله و نقد، فرق میان نظر سلیقه ای و درک یک اثر، از زمین است تا آسمان. پیروز باشید.
۰۸ بهمن ۱۳۹۲
اقای کریمی من هم این نمایش رو دیدم و حرفتون کاملا حرف دل من و همراهانم که با هم به تماشای این تئاتر رفته بودیم است.ولی من مث شما حوصله نوشتن نظرم رو نداشتم. :))))) کاش عوامل این تئاتر به جای جواب دادن های سریع و شتابزده کمی هم انتقادپذیر باشند!!! به هر حال ممنون که حرف دل ما رو زدید!
۰۸ بهمن ۱۳۹۲
من تماشاچی حرفه ای تئاتر نیستم اما از اینکه میبینم شما ارجاعات متعدد اجتماعی و سیاسی نمایش رو نگرفتید تعجب میکنم!شخصیت های داستان یعنی کشیش و دکتر و قاضی و شهردار که هرکدوم نماد قدرت در بخشی از جامعه هستن و فقط به دنبال قدرت طلبی خودشون هستن. در آخر نمایش کافه چی با بازی خوب جواد مولانیا قشنگ شیرفهم میکنه با دیالوگ هاش! گاندی،ماندلا،لورکا.. همه دماغ بودن...
در ضمن اگه این داستان بی معنی باشه مسخ کافکا هم بی معنیه چون شخصیت اصلیش یه روز که از خواب پا میشه تبدیل یه سوسک میشه!
۱۰ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید