باید عزیز سفر کرده داشته باشین یا خودتون قصد رفتن داشته باشین که بتونین این نمایش را درک کنید ( که برای من هر دوی ان بود )
هشدار : این نوشته ممکن است قصه نمایش را لو دهد !
رابطه های اسکایپی که کار هر روزه منه و درد اینکه سالروز تولدها تنها باشین و اونی که دوستش دارین کنارتون نباشهرا تو صحنه های ارتباط اسکایپی پدر و وقتی از تنهایی زمان مردنش میگفت را کاملا درک میکردم ...
یا توصحنه سقوط ازاد ! هیچ راه برگشتی نیست ! این حسیه که در لحظه ترک زادگاه بهش دست پیدا میکنی ... اما وقتی قدم بر زمین میذاری به ارامش میرسی و میگی به سختی اش می ارزید !!
یا اینکه دلت واسه قدم زدن تو خیابونهای تهران تنگ میشه و خواهد شد ...
جدا ازینکه قصه برام کاملا باور پذیر بود ٬ هیچ وقت نتونستم با نوشته های اقای چرم شیر رابطه عمیق داشته باشم و همیشه وسط کار خسته میشم ...
... دیدن ادامه ››
بازی خوب بازیگران باعث شد که این خستگی را احساس نکنم ( نمیدونم روز اول مشکل چی بود که همه دوستان گلایه داشتند ) بازی خانم ها برایم بیشتر باور پذیر بود تا اقایون ! در خصوص روح هم اگه کسی نشونیی چیزی بهم بده ممنون میشم که یعنی چی؟؟!
امتیاز من ۶.۵ از ۱۰ است ...
پیشنهاد میکنم این نمایش را ببینید ...