تکمیل سه گانه ی روستایی:
دکتر رفیعی با روی صحنه بردن خانه ی برناردا آلبا، هر سه نمایشنامه معروف لورکا یعنی "عروس خون" و " یرما"
... دیدن ادامه ››
و "خانه ی برناردا آلبا " را اجرا کرده. کار تاریخی و کلاس درسی است برای تمامی هنردوستان. حدود دو ساعت و نیم اجرای فوق العاده به همراه بازی های بسیار درخشان به خصوص بانو رویا تیموریان که نقش برناردا آلبا را ایفا میکند. طراحی لباس روایتگر غمی بی پایان و طراحی فوق العاده صحنه نمایانگر زندانی به بزرگی دنیاست. کارگردانی فوق العاده، این نمایش جذاب را جذابتر و انتخاب نوا ها و آهنگ های دلهره آور، این کار را گیراتر میکند.
برناردا زنی بر علیه همجنس خود:
شخصیت برناردا آلبا رکن اصلی این کار است. زنی در حدود شصت سال، انجیل به دست و صلیب بر گردن، سرشار از عقده های درونی، دهن بین و متنفر از مردان که تنها راه حل مشکلات را سرکوب آنها میداند. برناردا فقط طالب ظاهر است و کاری به ریشه و درون ندارد. خانواده در آستانه ی فروپاشی است و اون فقط به ظاهر توجه میکند. عقده های دختران را سرکوب میکند و ترس آنان را احترام به خود تلقی میکند. سنت گرای خشک، همواره سیاه پوش دل مرده است و اجازه ی فریاد نمی دهند و در عین حال از سکوت و خفقان دختران لذت میبرد. پونچا مستخدم ولی هر چه تلاش میکند طوفان ناشی از شهوت و نیاز دختران را که بنیاد برناردا را از بن خواهد کند به او گوشزد کند، گوشش بدهکار نیست و غرور و نخوت را مایه آرامش و خوشبختی زن در زندگی میداند. او نماد تمامی پیش قراولانی است جز حذف صورت مسئله و سرکوب راهی را برای برون رفت از بحران نمی شناسند. از نظر روانشناختی برناردا یک شخصیت سوپر ایگو است. او نه تنها لذت را بر خود حرام کرده بلکه مانع لذت دیگران نیز میشود از لذت آنان رنج میبرد. در دنیایی که مرد بودن مزیت و زن بودن عیب است او نه تنها به زن کمکی نمیکند بلکه ضربات عظیمی به زن ها وارد میکند. این بیوه ی خشک مغز حتی حاضر است تمام دختران خود را بکشد ولی اجازه ندهد پسری آن ها را ببیند و از نظرش دخترانش هم خواستار همین هستند. در هنگام مرگ دختر، مرگ را مهم نمیداند و تنها میگوید" همه بدانند که آدهلا دختر برناردا باکره مرد".
پپه ال رومانو، ناجی بزرگ:
تمامی دختران برناردا عاشق مردی هستند که نه تنها در داستان اصلا نیست و حتی در وجودش شک است بلکه در صورت وجود مردی پول پرست و خائن است.
انگوستیاس دختر بزرگ برناردا که از قضا پولدار ترین دختر همسر وی است و بخش اعظم دارایی دون آلبا به وی رسیده است معشوقه مردی است که پانزده سال از او کوچکتر است.همه دختران میدانند که دختر بزرگ که نه زیباست و نه جذاب فقط به دلیل دارایی و جهیز پر زرق و برق است که معشوقه زیباترین پسر آبادی شده است.
آدهلا تضادی در قربانی بزرگ:
معمولا در کارهای کلاسیک با قربانی شدن فردی معصوم و ستم دیده، بساط ظلم و ستم برچیده میشود و خیزشی علیه ظلم موجود صورت میگیرد اما در این کار حتی با مرگ آدهلا، ظلم و ستم برناردا هنوز پا برجاست و این یعنی تا همه دست به دست هم ندهند و تلاشی برای تابو شکنی نکنند زنجیر پاره نمیشود و در زندان برناردا باقی میمانند. به علاوه تنها دختری رنگ مشخصی دارد آدهلا است. رنگ قرمز اون نمادی از قربانی شدن و نیز شهوت است و از قضا این شهوت مقدس است. شهوتی که شروعی است برای رهایی. او تلاش دارد قوانین دیکتاتورمآب برناردا را زیر پا بگذارد و همین نیز سبب میشود به دست خواهرش که آتش شهوت و حسادت در او نیز شعله ور است کشته شود. وجود پارادوکس عشق و نفرت در بین خواهران نیز بسیار قابل توجه است.
در آخر دیدن این شاهکار که دست پرتوان دکتر رفیعی کبیر با چیره دستی آن را به صحنه برده و هر پرده از آن به سان نقاشی است را به همه عزیزان پیشنهاد میکنم