فیلم قمیر را خیلی دوست داشتم. البته این نظر کاملاً برمیگردد به سلیقه. همراه شدن من از ابتدا با اسماعیل گرجی که خیلی هم خوب بازی کرده، باعث شد تا پایان لذت ببرم.
نفرت، عدم ارتباط سالم، حسادت شاید، این ها بنمایههای مضمونی فیلم بود.
علاقمندیهای یک پسر اوتیسمی (احتمالاً) را میبینیم که تمام ارتباطش با جهان محدود است به یک واکن، رقصیدن، موهاش، غازش، دوچرخهاش و روسری مادر جوانمرگش.
پسر عاشق رقص و پایکوبی است. عاشق دوچرخه سواری است. به موهاش ژل میزند و همین تمام زندگی اوست. این پدر و پسر دور از دیگران زندگی میکنند و زنگوله ای به گردن پدر گنگ اوست.
در پایان پدر به هر دلیلی( بخل و تنفر و ... ) تمام دلخوشی های او را می گیرد:
دوچرخه اش بی زنجیر می
... دیدن ادامه ››
شود توسط پدر.
تکه روسری دوخته و شسته می شود.
موهاش بعد زندانی شدن از ته تراشیده می شود.
غازش کشته و واکمن و نوارهاش از سقف آویزان.
پسر که دیگر دلخوشی ای در این دنیا ندارد خودش را حلق آویز می کند ولی واکنش پدر که داشت می کشیدش پایین کمی ابهام داشت برای من.