درود
دوم دبستان بودم، مدرسه ی فطرت، بهار تو کلاس عکس های هنری و جذابی آورد از داییش. داییش رضا کیانیان بود. فکر کنم اون موقع تو سریال آپارتمان بازی می کرد. از اون موقع با خودم گفتم، وای بهار خوش به حالت داییت رضا کیانیانه. بهار رو یادمه تو بخشی از گاهی به آسمان نگاه کن بازی کرد. من دوست داشتم این کارها رو. اما به خاطر خجالت، عدم اعتماد به نفس و روان بمباران شده، سمتشون نرفتم از ترس. وقتی به بهار گفتم تو چرا نمی ری تو این کار، گفت دوست نداره. رشته ی خودشو دوست داره. ژنتیک. و من اما... اینجور کارها رو دوست دارم. از بازی رضا کیانیان همیشه خوشم اومده. سعید چنگیزیان...
بقیه ی بازیگرا رو نمی شناختم. لورا و آن هم خیلی خوب بازی کردن. طراحی صحنه بینظیر بود. اصن یه چیز وحشتناکی عالی بود. خندیدم، اشک ریختم... واقعا دارم به این فکر می کنم که اگه به جای رضا کیانیان یک بازیگر دیگه بود، آنقدر عالی درمیومد کار؟ دوست دارم امشب هم بیام برای بار دوم. کار رو ببینم. با وجودیکه هزینه ی بلیت بالاس، اما انتخاب می کنم. کاش یه نفر که برای بار دوم میاد یه تئاتر رو می بینه تخفیف بدین، سپاس. من یکبار هم به ساعتم نگاه نکردم که کی تئاتر تموم می شه. آنقدر زیبا و تاثیرگذار بود. حتی اون جاهایی که هاشفی که به آقای کیانیان و پرستار آخری وصل بود خش خش خیلی بدی داشت و آزار دهنده ظاهرا بود، برای من اوکی بود و از اینکه از تو فضای تئاتر بیام بیرون کم نکرد.
چقدر خوشحالم میام تئاتر می بینم. اگر مسائل اقتصادی اجازه می داد، هر شب هر تعداد تئاتری که بشه دید رو میومدم می دیدم. این رو در مورد سینما نمی گم. اما در مورد تئاتر می گم. حسی که تو تئاتر هست، زنده بودن،
تئاتر معجزه س انگار
تئاتر درمانده انگار
گرچه خودم کلا تا الان تو یه کار تئاتر بودم
... دیدن ادامه ››
به زبان انگلیسی
و تئاتر بعدی مون هم اجرا نرفت...
اما دیدن تئاتر برای من عین معجزه س
البته خوشحالم این کار قوی بود. شاید اگر قوی اجرا نمی شد... مثلا تئاتر نفرین رزالین رو فقط به ساعتم نگاه می کردم که زودتر تموم شه. رو من اثری نداشت.
اینا چیزایی بود که به ذهنم رسید.
شاید هم همشون اشتباه بود حرفایی که زدم.
نمی دونم
elahlaki
اینستای من
سپاس ازتون🌹🌹