در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فرزاد جعفریان | درباره نمایش هتل کوهستانی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:41:29
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آقای سول کاهانی : آریو جان! به فارسی سخت تئاتر بساز، تا میتونی گنگ و پر تکرار با مفهوم هایی که بیننده هرچی باخودش کلنجار بره عاقبت هم چیزی نفهمه
آقای راقب کیانی : جدن اینطوری یه، باشه باشه! الان یه چیز خوبی می‌سازم فنر کله همه بپره!
(شوخی)
هتل کوهستانی

دکور طراحی لباس و صحنه پر وسواس و عالی گویش و حفظیات بازیگران خیلی خوب و بعضن بی احساس که شاید اصلن باید اینطوری می‌بود ، درکل به نظرم کار بسیار پر زحمت و در آوردنش خیلی هنرمندانه بوده، فقط من هرچی سعی کردم پالس جمع کنم آخرش به نتیجه ای نرسیدم! برم پی گوگلینگ! :)))
دیدن آقا محمد جواد عزیز هم اتفاق خیلی دوست داشتنی ای بود برام

عرض درود و خسته نباشید دارم خدمت دوستان بعد از این کار بسیار سخت و دشوار
اسپویل نمایش.... اسپویل نمایش..... اسپویل نمایش

هاول در نامه‌ای به آلفرد رادوک کارگردان اهل چکسلواکی، درباره نمایشنامه «هتل کوهستانی» نوشته است: نمایشی است وهمی با موضوع موجودیت انسان. به نوعی استعاری این سوال را برمی‌انگیزد که تا چه اندازه خودمان مطابقت داریم با خودمان؛ در واقع تا چه اندازه - به عنوان انسان - وجود داریم. برای مثال... دو نفر به طور متناوب زندگی خود را با یکدیگر عوض می‌کنند؛ سرنوشت‌شان را به گونه‌ای تناوبی به یکدیگر می‌دهند. مردی عاشقانه خودش به خودش حسودی می‌کند. در هتلی مهمان است که کسی به وجودش واکنش نشان نمی‌دهد، بنابراین از خود می‌پرسد:‌ «حتما نیستم! واقعا وجود دارم یا این‌که فقط نوعی شبح هستم؟» همگان فردی را - به رغم اعتراض جدی‌اش - کاملا به جای فرد دیگری می‌‌خوانند و آن را به عنوان امری مسلم می‌پذیرد که هر ... دیدن ادامه ›› بار انسان دیگری است.

این نمایشنامه‌نویس در نامه دیگری به رادوک نوشته است: در این نمایشنامه به طور متنوعی زمان را چرخ داده‌ام (زمان به جلو و عقب می‌پرد، کشدار است و آهسته می‌گذرد).

کتاب پیش‌رو، قسمتی به نام یادداشت دارد که پیش از متن نمایشنامه چاپ شده و شامل توضیحاتی درباره هاول، این نمایشنامه و تعدادی از نامه‌هایش درباره «هتل کوهستانی» است. در بخشی از یادداشت و یکی از نامه‌های هاول، این نمایشنامه‌نویس می‌گوید: هیچ‌وقت فکر نکردم که نمایشنامه‌نویس فردی است باهوش‌تر از تماشاگر و او این حق را دارد که بیننده را در هر زمینه‌ای آموزش بدهد. همیشه معنی کار خود را تنها در آن دیدم که بیننده را «در وضعیت خودش بیندازم» و با تحریک او، به طور عمیق برانگیزانم‌اش.

«هتل کوهستانی» یک نمایش 5 پرده‌ای است که در سال 1976 نوشته شده و 14 شخصیت دارد.

در قسمتی از این نمایشنامه می‌خوانیم:

راخل: هر وقت از قصر نامیشت دیدن کردید یاد من کنید.

ارلوف: شما حتما در قصر نامیشت زندگی می‌کردید؟

راخل: در دوران کودکی بیشتر وقت‌مان را در آن‌جا می‌گذراندیم. فقط در تابستان به سیتس ارگ می‌رفتیم. تقریبا در مرز ایتالیا و از اموال شاخه هوکویتز اتریش بود. اما دایی‌ام هیچ‌وقت به ‌آن‌جا نمی‌رفت. فکر نمی‌کنم حالا متعلق به یک بازیگر چپی است.

ارلوف: نمی‌دانستم که در رگ شما خون آبی اشرافی جاری است!
۲۰ آذر ۱۳۹۷
مرسی از تحریر طنازانه نظرتان ... :)
قصد و منظور البته متفاوت از دیالوگ شوخ طبعانه ایی بود که ترسیم کردید.
درورد بر انرژی خوبتان
سبز باشید
۲۴ آذر ۱۳۹۷
درود خدمت دوستان
محمد جواد جان ارادت

جناب راقب کیانی گرامی ، ممنون از توجه تون ، موفق و پیروز باشید
۲۴ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید