در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فاطمه محامی | درباره نمایش بک تو بلک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:32:18
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یچیزی رو نگم حناق میگیرم!
کامنت های اون اقایی که از نمایش خوشش نیومده بود و توپش هم خیلی پُر بود کجا رفت؟
بعید بنظر میاد ولی کاش شما(این گروه یا همیاری تیوال)اون کامنت هارو پاک نکرده باشید..

حرفشون نادرست بود وادبیاتشون نادرست تر اما چاره کار این نبود..
"چون قدرتشو داریم نظر مخالفمون رو از صفحه روزگار محو کنیم"زیادی آشنا نیست؟

ادم ها حق دارند اظهار نظر کنند!
اگر کم ارزش بود حق دارید از کنارشون عبور کنید
اگر توهین و تهمت بود حق دارید اعاده حیثیت کنید
اما حقِ حضور و نظرشون رو ازشون دریغ نکنید...
یا حداقل کاش نمیکردید!

فکر کنم چندین نظر را پاک کردن! چقدر توهین آمیز!
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
فاطمه محامی
یچیز بامزه تر سحر جان الان نگاه کردم دیدم یه کامنت دیگه هم که اعتراض داشت به نمایش و دیشب بعد از کامنت من پست شده بود واتفاقا اقا افشاریان هم جواب اعتراضشون رو داده بودن پاک شده!! منو بگو داشتم ...
اون دیگه ندیدم فاطمه جان احتمالاً خواب بودم ?
ولی اگه کامنت شما زیر اون کامنت هست خود فرد پاک کرده.
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
سحر بهروزیان
اون دیگه ندیدم فاطمه جان احتمالاً خواب بودم ? ولی اگه کامنت شما زیر اون کامنت هست خود فرد پاک کرده.
اره فکر کنم ۴صبح بود?
نه به همون شیوه قبلی محو شد??‍♀️
چی بگم ..نرود میخ آهنین در سنگ..
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اینکه چقدر جوِ سالن و موقیعت صندلی و آداب نشستن بغل دستیم روی ارتباطم با نمایش تاثیر میزاره رو امشب قشنگ‌ درک کردم !
خلاصه که نسبت به دفعه قبل خیلی تجربه بهتر وکامل تری بود..
یه موضوعی از دفعه پیش گوشه ذهنم چنبره زده بودکه حس میکنم اینبار بهتر هضمش کردم..
اینکه تصمیمات علی از سر خودخواهی  بود، قطعا درسته اما فکر میکنم میشه از یه دید متفاوت تر بهش نگاه کرد...
بله عاشق کردن سرمه، ازدواج و بچه دار شدن با توجه به شرایط علی تصمیم اشتباهی بود اما این اشتباه رو کی مرتکب شده؟
آدمی که مدت هاست با خودش وخودش و فقط خیالی از دنیای بیرون تنها مونده..
آدمی که احتمالا جنبه های عقلانیت در وجودش کمرنگ شده ،از حمله های عصبی رنج میبره[من تغییر شکل دست ها ولرزش بدن ونفس نفس زدن ها رو اینطور تفسیر کردم] کوچک ترین اختیاری برای تصمیمات زندگیش نداره[از کنترل روشنایی سلولش گرفته تا..] وهمه چیز علی رغم میل باطنی خودش داره براش ... دیدن ادامه ›› رقم میخوره..

جلال آل احمد در یکی از داستان هاش از هراس بزرگ آدمی مینوسه..هراس از اینکه بریم اما کسی به یادمون نیاره..بریم در حالی که بدونیم بودنمون بی ثمر بوده...
فکر میکنم رنج علی هم همین باشه ،که فرصتش تموم بشه ولی "بوسه" ای ازش بجا نمونه که بره وخاطره خوبی ازش در یاد کسی باقی نمونه[پسر بچه ی تو بیمارستان رو به یاد بیارید]

در یک کلام علی به استیصال رسیده و آدم مستاصل به هر ریسمونی چنگ میزنه برای نجات..

شاید دیده باشید افرادی که در حال غرق شدن در آب هستن، بدون اغراق همشون برای نجات به هر چیزی وهرکسی که بتونن دست میندازن حتی اگر به معنی پایین کشیدن اون ادم  با خودشون باشه حتی اگر اون آدم عزیزِخودشون باشه!!

فقط به امیدِ نجات!

و فکر میکنم این استیصال و به اخر خط رسیدن برای همه ادم ها صدق میکنه هرچقدر هم که فکر کنیم ازمون دور یا بعیده!

به واسطه شغلم افراد زیادی دیدم که بریدن، به آخر خط رسیدن کم آوردن و دیگه نمی تونن ادامه بدن اما در همون لحظات هم می خندن، بغض می کنن، داد می زنم ،گریه می کنن، پر از خشم می شن ، مظلوم می شن و در زمان محدودی احساسات مختلفی بروز می دن و تو باید تشخیص بدی پشت این حس علنی شده چه حسی پنهان، دقیقاً فردی که از لحاظ روانی فشار زیادی رو تحمل کرده "که البته علی فشار جسمی ناشی از شکنجه رو هم تحمل کرده " آشفتگی ذهنی و جسمی تجربه می کنه عملکرد منطقی اش مختل می شه و سیسم دفاعی اش فعال می شه این اختلال در جسم هم مثل لرزش و عدم تعادل دیده می شه و هم دردهای جسمی که ریشه عصبی دارن، بالاترین سیستم دفاعی مغز در شرایط استرس زا shot down و بی هوشی هست در واقع یک نوع مرگ موقت!
علی داره به اون سمت پیش می ره از خون ریزی معده شروع شد!
۰۴ بهمن ۱۴۰۰
سحر بهروزیان
به واسطه شغلم افراد زیادی دیدم که بریدن، به آخر خط رسیدن کم آوردن و دیگه نمی تونن ادامه بدن اما در همون لحظات هم می خندن، بغض می کنن، داد می زنم ،گریه می کنن، پر از خشم می شن ، مظلوم می شن و ...
همینطوره سحر جان
حتی یه بی خوابی ساده میتونه به کل خلق وخو وقضاوت آدم رو از این رو به اون رو بکنه..چه برسه به شرایطی که مطرح شد..
راستی یه سوال! بنظر شما چرا مچ پای راست علی گاهی کج رو زمین گذاشته میشد..در اثر شکنجه بود یا چی؟!
۰۴ بهمن ۱۴۰۰
فاطمه محامی
همینطوره سحر جان حتی یه بی خوابی ساده میتونه به کل خلق وخو وقضاوت آدم رو از این رو به اون رو بکنه..چه برسه به شرایطی که مطرح شد.. راستی یه سوال! بنظر شما چرا مچ پای راست علی گاهی کج رو زمین ...
باورت می شه فاطمه جان بعد از اجرا می خواستم از آقای افشاریان بپرسم پاشون درد می کنه یا بخشی از میمیک بدن در اجراست؟!
دیدمشون ولی یادم رفت بپرسم من احتمال می دم عدم تحمل بیشتر و شکستن رو نشون می داد چون از اواسط اجرا شروع می شه، ولی فرصت دیگه ای شد حتماً ازشون می پرسم چون خودمم دچار ابهامم.
۰۵ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در ابتدای نمایش صدایی پخش میشه از فریاد های خانمی که نه میدونم کی هستن و نه میدونم ماجرا از چه قراره!
تنها چیزی که ازش مطمئنم اینه که ضجه های ... دیدن ادامه ›› اون خانم حقیقیه و از ته دل!
هدفی که اقا افشاریان از گنجوندن این قطعه در نمایش دارند از ذهن دور نیست منتها فکر میکنم نحوه روبرو کردن مخاطب با این مسئله زیادی عریانه!
بشخصه نه تنها در اون لحظه قلبم چلونده شد ودلم میخواست همراه اون خانم داد بزنم بلکه الان هم که چند ساعت از تماشای اجرا گذشته نمیتونم صدای مظلوم وپر بغض اون خانم رو از سرم بیرون کنم!
دردِ ماجرایی رو دارم به دوش میکشم که به چشم ندیدم ولی تصویرش از ذهنم پاک نمیشه..
کجا بهتر از تئاتر برای صحبت از دردهای گفته نشده و شنیده نشده فقط فکر میکنم زیبایی و هنرِ تئاتر در نحوه  روایت این درد ها و رنج هاست!
یجوری که هم تلنگرش به من تماشاگر بخوره هم به قدری نباشه که حس کنم یه نفر پاشو گذاشته رو قفسه سینم وحالا وحالا ها قرار نیست برداره!

بقول حیدر خودمون کم حالمون بده؟

یه نکته دیگه هم که بنظرم میرسه اینکه یه مقدار تحمل دود سیگاری که در فضا باقی می موند برای ماهایی که هنوز تنگی نفسِ کرونای ماه های پیش رو به دوش میکشیم سخت بود!
قطعا مشکل عموم نیست منتها برای بیماران مزمن تنفسی مسئله کوچکی نیست[اونی که سرفه میکرد من نبودما!]

در کل خداقوت