«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
به دلیل تجربه مستقل هر اجرا همچون جلسلات مدیتیشن دیشب به اتفاق 13 نفر از دوستان نزدیکم برای بار سوم به دیدن این اجرا نشستم . حامد رسولی در اوج توانمندی بازیگریش بود و حتی حرکتهایی بیشتر و سخت تر از قبل به زیبایی از خود نشان داد . افکت صدا در حرکات بازیگران قویتر شده بود . زوجی چشم بادامی هم بین تماشاگران بودند و ای کاش از بخش فرهنگی کنسولگری ژاپن باشند تا بتوانند ایده اجرای این نمایش در ژاپن را عملی کنند .
در بین نظرات شنیدم حرکت آهسته بازیگران موجب بی حوصلگی برخی از دوستان شده بود . اما دیشب متوجه نکته ای شدم . به نظرم سرعت حرکت غالب نمایش میبایست کند باشد تا تعریف و تفسیر زمان در صحنه شرط بندی سرعت شمشیر کشیدن رویین و جابجایی آن زن به طرف دروازه و برگشت از آن برای بیننده قابل درک باشد . درود بر این خلاقیت بدیع و زیبا .
دیشب برای بار دوم این اجرای بی نظیر را دیدم .
این نمایش به جلسات مدیتیشن می ماند . هر بار تمرینی مستقل برای در خود فرو رفتن ، تعمق ، سکوت و لذت بردن از آن .
باید گفت انجام چنین مدیتیشنی با ظرفیت سالن اصلی تاتر شهر برای خود رکورد بی نظیری است . گویا در سالنهای اپرای وین نشسته باشی برای شنیدن موسیقی که چنین سکوتی را ایجاب میکند ولی با این تفاوت که در این تجربه تنها زیبایی موسیقی از حد مینیمال آن مثل صدای زنجره ها تا حد پر هیبت آن مثل برخورد رونین به دیوار نیست که ما را جذب و مرعوب میکند بلکه حواس بینایی و قوه تعقل را نیز تحریک میکند و با اینحال مخاطب به راحتی تسلیم این جریان لذت بخش می شود .
من باز هم تحت تاثیر سکوت جمعی مخاطبین با احساس و هوشمند قرار گرفتم و آن هم با این تنوع سنی گسترده .
باشیم تا چیزی را نگه داریم ...