خواب میبینم تو یه مکعب شیشه ای معلق تو هوا زندانی ام
آدمای زیادی پایین این مکعب جمع شدن منو تماشا کنن
همه منو با انگشت به بچه های کوچیکشون نشون میدن و در گوش بچه هاشون یه چیزی میگن (سیشبکشنیشیابنشت)
خواب میبینم دارم از یه کوه خیلی بلند سقوط میکنم
یه پرنده افسانه ای منو رو هوا میقاپه و برای خوردن بچه هاش میبره
از چشمام شروع میکنن
حتما چشمای خوشمزه ای دارم

خواب میبینم تو یه بیمارستان روانی بستری شدم
یه اتاقی که دیوارای ابری داره به صورتم دست میکشم
ولی صورت ندارم
انگار یه خمیر سفیده به جای صورتم
:(