اولی
با بابای که موجیه هیچ کاری نمیشه کرد
..هوش درست نداشت، کارت شناسایی نداشت
.. بابام همون شب تو شهر بازی گم شد
.. چون قیافه ش شبیه افغانیا
... دیدن ادامه ››
بود با کارگرای افغانی گرفته بودم دیپورت کرده بودن افغانستان
بابام گم شد ، .. بابان مرد .. می دون یکجا .. دور .. خیلی دور
دومی
من و آقای پرستویی مثل همیم
تو اینستاش نوشته بود وقتی مردم رو می بینه خیلی حاشون بد میشه
منم وضع مردمو مینینم خیلی حالم بد میشه
بد که میگم یه چیز می شنوی ها
نمی دونم دست خودم نیست نگران میشم
ساعت 7 ، 8 که میشه میرم تو این پاساژا میبینم مشتری ندارن استرس میگیرم فرقی هم نمیکنه پاساژ صفویه ولیعصر باشه یا یه پاساژ تو میدون جلیلی ته نواب
سومی
تهران آدمو نامرئی میکنه، هیشکی حواسش بهت نیست
کی هستی چه میکنی
میگه تو تهران سواد داشته باشی یه کار مترو هم داشته باشی همه جا می تونی بری، خونه ماهم دم مترو استاد معینه
نیگا نیگاه استاد معین بالا شهره حساب میشه یا پایین شهر
خوب بشه
آخری
محسن پسر بزرگه میگه مامان تو بالا نمیاری انقدر این آهنگارو گوش میدی
منم بهش گفتم تو روخ داری، ای تو روح تو اون بابای در به درت
دکترم گفته به هیشکی حواب پس ندم