درود🌹
یکی بود یکی نبود. امشب میخوام به داستان واقعی تعریف کنم از شهرنو زمان شاه.
در یکی از شهرهای اطراف تهران شوفر و مینی بوسداری بود که مثل
... دیدن ادامه ››
خیلی از مردان مسافر اونزمان هنگام اومدن به تهران برای سکس به شهرنو می رفت.
در یکی از مراجعاتش به شهرنو دختری رومیبینه که عاشقش میشه و ازش داستان زندگی سختش رو میپرسه و بعد اون رو با خودش میاره شهر کوچکشون، در حالی که مردان مختلفی از اون شهر با اون دختر خوابیده بودند، دختر قصه ما زن شوفر میشه، آب توبه میریزه سرش و یکی از خوبان اون شهر میشه.
اون زن و شوهر عاشق و فداکار چند سالی هست آسمانی شدند ولی همیشه فکر میکنم شوفر ما اون زمان در اون بستر بسته فرهنگی و کوچک دست به چه کار بزرگی زده بود.
🌸
رضا براهنی میگه:
هر چیز قاعدهای دارد جز عشق
و عشق انگار تا ابد بیقاعده است
❤️🦋💙
و عشققققق تا ابد بی قاعده هست....
🎭
امشب در پردیس تئاتر سپند به تماشای نمایش کمدی زنی در دو چهره نشستم 👌🏻 برای ۷۵ دقیقه از سختیهای زندگی دور شدم و لذت بردم، خندیدم و اندیشیدم.
طراحی صحنه ، موسیقی زنده، اجراها و کارگردانی پندار اکبری همگی درخشان بودند❤️
سکس ورکرها و تن فروشان هم حق دارند عاشق بشند، ازدواج کنند و به زندگی عادی برگردند👌🏻
نظرات من صرفا شخصی و آماتوری می باشد🙏🏻