در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال نیما نیک | درباره فیلم فروشنده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:28:34
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این بار شاید تلخی بی پایان بهتر از پایان تلخ بود..
نقد کوتاه فیلم فروشنده توسط مسعود فراستی و سعید قطبی زاده

این هفته برنامه «هفت» با موضوع سینمای اجتماعی روی آنتن شبکه سه رفت.

در بخش نقد فیلم های اجتماعی سعید قطبی زاده و مسعود فراستی به نقدی کوتاه درباره فیلم فروشنده پرداختند.

سعید قطبی زاده اعلام کرد به نظرش فیلم فرهادی اصلا اجتماعی نیست. او به نظر منتقد دیگری در این باره اشاره کرد که گفته در سینمای فرهادی واقعه جای واقعیت را گرفته است یعنی آنقدر با آن واقعه کلنجار می رود و تعلیق ایجاد می کند که در دام ... دیدن ادامه ›› خودش می افتد.

او در ادامه به برخی ایرادات فیلم نامه از منظر خودش پرداخت و گفت:«فرد متجاوز جوراب، سوئیچ ماشین، موبایل و پولش را جا می گذارد. اما کارت ماشین یا کارت ملی اش را جا نمی گذارد؟ چرا؟ چون در این صورت تصویر او که یک پیرمرد است لو می رفت و ما در انتهای فیلم غافلگیر نمی شدیم. یا اینکه چرا با سوئیچ زاپاس به سراغ وانتش نمی آید تا ببرد؟ همه اینها در فیلمنامه بر پایه واقعه سازی فیلمساز است. به نظرم این چینش خیلی آگاهانه است و در عین حال هیچ گونه منطقی در آن دیده نمی شود. لذا این موقعیت برای من بیشتر یک موقعیت کمیک است تا یک موقعیت هولناک. چون غیرمتحمل ترین گزینه در انتها سوژه اصلی است!» به گفته قطبی زاده او جز یک جوراب موتیف مشترکی بین فیلمنامه «فروشنده» و نمایش «مرگ فروشنده» آرتور میلر ندیده است!

فراستی هم نقد تندی به فروشنده کرد و گفت: «اساسا «فروشنده» نان نسبی گرایی افراطی اش را می خورد. با وقتی کمی که هست مجبورم تلگرافی نقد کنم. «فروشنده» حتی قبل از فیلمِ بد است و هنوز شکل نگرفته است. کارگردان دوست دارد جنجال کند و برای فیلم طرفی ببندد. والا اساسا تعمیم دادن فیلم شعاری است. مگر می شود این موقعیت را تعمیم داد؟ در 5 دقیقه یک پیرمرد که با یک سیلی می میرد؟ پس مسئله فیلم چیست؟ یک جمله از ترانه علیدوستی در فیلم است که می گوید «من باید می مردم!» که این دیالوگ به قدری تند است که انگار واقعا تجاوز شده است. درصورتی که چنین نشده است. فیلمساز در فیلم با کیست؟ با پیرمرد است.»

فراستی در ادامه گفت «فروشنده» می خواهد در ایران به هر قیمتی بفروشد و مردم را سرکار بگذارد: «اینکه این زن و مرد بعد این واقعه چگونه خود را تحلیل می کنند در فیلم جایش خالی است و اساسا بدان نمی پردازد. و شما هرجوری هم که این رابطه را تحلیل کنید سر از آن طرف در می آید!» به گفته او فیلم ناچیزتر از این چیزهاست و کاملا شعاری است. به نظر او فرهادی فیلم را ساخته که جایزه بگیرد و فیلم پر از اشکالات جدی و متلک های مختلف است.
قبل از فیلمِ بد ... ماقبل بد :ی
۲۰ شهریور ۱۳۹۵
امثال مسعود فراستی و بهروز افخمی متوهم های خود شیفته ای هستند که با جایگاه کوچک و کارنامه ی کم ارزشی که در سینمای ایران دارند به خود اجازه می دهند در مورد بزرگان سینمای جهان مثل ایناریتو و دیکاپریو هم نظرات فاضلانه صادر کنند دیگر چه برسد به اصغر فرهادی ! آن هم نظراتی مغرضانه و جهت دار که ریشه در نگاه به شدت بسته و مطلق نگر این حضرات دارد!
۲۱ شهریور ۱۳۹۵
مسعود فراستی: دوباره فیلم تاکسی درایور رو که دیدم فهمیدم این فیلم هیچی نداره.
بهروز افخمی: آره. دقیقا. منم چند وقت پیش دیدمش ، اصن موندم من چطور قبلا این فیلم رو نزدیک به هفت بار دیدمش .
مسعود فراستی: اصلا چیزی برای گفتن نداره.

(برنامه هفت 95/6/20)
۲۷ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

زمانی که "قیصر" کیمیایی نشان داده شد، توجه بیش‌تر منتقدان به نقش قهرمان بود تا وضعیت فرهنگی _ اجتماعی‌یی که در آن قیصر دست به انتقام می‌زد. کسانی مثل هوشنگ کاووسی هم که گفته بودند قیصر و خانواده‌اش کافی بود به پلیس مراجعه کنند تا آن انتقام و قتل‌ها بی‌معنا شود، بیش‌تر از دیگران وضعیت فرهنگی آن زمان و جامعه‌یی را که قیصر در آن زنده‌گی می‌کرد، نادیده گرفته بودند و توجهی نداشتند که اگر قیصر و خانواده‌اش به پلیس مراجعه می‌کردند و حتا اگر متجاوز به سزای کارش هم می‌رسید، باز آن چه در درجه‌ی اول نابود می‌شد نه متجاوز، که کل خانواده‌ی قیصر بود در اثر حرف و گمان‌هایی که درباره‌شان زده می‌شد. انتقام‌جویی قیصر نه فقط از آن جهت بود که امید چندانی به دستگاه پلیسی _ قضایی آن زمان نداشت (که احتمالاً تا حدودی داشته‌)، بلکه بیش‌تر از آن جهت بود که او و خانواده‌اش می‌دانستند جامعه‌شان بعد از افشاشدن چنان اتفاقی چه به روزشان خواهند آورد با ظن‌هایی که درباره‌شان خواهند داشت و خواهند ساخت. درواقع کاری که قیصر می‌کند نه فقط انتقام‌گرفتن از متجاوز، که سربلندشدن از نظرِ جامعه‌یی است که در هر اتفاقی از جنس تجاوز، قربانی را، کم یا زیاد، شریک در آن اتفاق می‌داند.

حالا و بعد از گذشت نیم‌قرن فرهادی هم به سراغ چنان موضوعی رفته است و نشان می‌دهد که هنوز هم در چنان اتفاقی باز هم نمی‌شود پای پلیس را به میان کشید، چون هنوز هم اجتماع ظن‌های بدگمانانه‌ی خودش را دارد و هنوز هم ممکن است قربانی کم یا زیاد شریک تجاوز دانسته شود و هنوز هم قربانی و خانواده‌اش بیش‌تر ... دیدن ادامه ›› از خودِ تجاوز از ظن‌های بدگمانانه‌ی آدم‌های اطراف‌شان آسیب می‌بینند. برای همین هم هست که حتا آدمی انتلکتوئل هم (که نشانه‌هاش آشکار است در بازی‌گری تئاتر و رفتار بسیار بردبارانه‌ی مرد در مقابل شاگردانش و نیز در مقابل توهین زنی که در تاکسی کنارش نشسته) درنهایت برای جبران اتفاقی که افتاده، مجبور است متوسل به انتقام بشود و همان کاری را بکند که قیصر می‌کرد. تنها تفاوت او و قیصر در این است که قیصر از ابتدا می‌دانست که باید چنان انتقامی بگیرد و مرد این فیلم کم‌کم به سوی این کار رانده می‌شود، و به نوعی استحاله‌ی شخصیتی پیدا می‌کند (استحاله‌یی که در فیلم "گاو" هم اتفاق می‌افتد، و اشاره‌ی فیلم "فروشنده" به آن انگار تأکیدی حتا اضافی است بر همین نکته.)

می‌دانم نکته‌های زیادی درباره‌ی فیلم فرهادی می‌تواند مطرح باشد و هست، اما از نظر من پرسش اصلی فیلم این است که: اگر آن انتقام‌گرفتن قیصر طبیعی بود، چه شده که هنوز و بعد از حدود نیم‌قرن هم می‌شود به مرد انتلکتوئل فیلم فروشنده حق داد که متجاوز را تا مرز مرگ ببرد؟ جامعه‌ی ما پس در این پنجاه سال چرا آن اندازه تغییر نکرده که قربانی بتواند چنان اتفاقی را به پلیس و دادگاه بکشاند و هنوز هم باید آن را حتا از نزدیک‌ترین دوستانش مخفی کند؟

پاسخ این سؤال دشوار است و شاید احتیاج به مقالات و حتا کتاب‌هایی داشته باشد، اما در توضیح خودِ سؤال می‌توانم یک دو نکته را بگویم. مثلاً این را که، در قیصر آن بدگمانی مسئله‌ساز اجتماع چنان بدیهی انگاشته شده بود که فیلم‌ساز احتیاجی به توضیح یا روشن‌کردن و کاویدن زوایای آن نمی‌دید (اگر درست یادم باشد، فقط در اوایل فیلم صحنه‌ی پچ‌پچه‌ی دو زن بود که درباره‌ی ماجرا حرف می‌زدند). شاید هم توجه به وجهِ قهرمانانه‌ی کارِ قیصر چنان برای فیلم‌ساز مهم بود که آن وجه اجتماعی مغفول واقع شده بود. اما در فروشنده که اساساً حرفی از قهرمانی و قصدی برای قهرمان‌سازی نیست، چند صحنه‌یی مربوط به برخورد با همسایه‌ها وجود دارد که هم تا حدودی بدگمانی آن‌ها را نشان بدهد و هم تشویق آن‌ها به انتقام‌گرفتن از متجاوز را. همکارانِ تئاتری هم گویا درباره‌ی موضوع حرف زده‌اند و می‌زنند، اما ما فقط نقل‌شان را می‌شنویم و نمی‌دانیم چه‌قدر بدگمانی در آن‌ها بوده یا نبوده. این تمام آن توضیحی است که فیلم درباره‌ی بدگمانی اجتماع در چنین اتفاق‌هایی به ما می‌دهد. به نظرِ من این جا هم بخشی از درک موضوع به درک عمومی ما از اجتماع پیرامون‌مان واگذار شده و این که دست‌کم ما که این جا زنده‌گی می‌کنیم، می‌فهمیم که چرا زن برایش سخت است طرح موضوع پیش دیگران و حتا پلیس.

پس انگار می‌شود با استناد به فیلم فروشنده چنین گفت که مهم نیست شخصیت فیلم انتلکتوئل باشد و یا از قشر لمپن، و این‌ اتفاق این روزها افتاده باشد یا نیم‌قرن پیش. ما چنان با چنین مصیبتی تنهاییم که جز تبدیل‌شدن به آدمی انتقام‌جو چاره‌ی دیگری نداریم و درنهایت این ما نیستیم که برای رفتارمان و زنده‌گی‌مان تصمیم می‌گیریم، جامعه پیش‌تر برامان تصمیم گرفته و خواهی نخواهی باید به همان راه که او می‌گوید، برویم.

به نظر من چه با حرف فیلم فروشنده موافقیم، چه نیستیم، اگر اندکی هم از فیلم تاثیر گرفته‌ایم، به تر است به آن فکر کنیم.

"مندرج در کافه سینما به نقل از روزنامه اعتماد"