وای بر آنکه بردگی کند و آنکه بردگی خواهد! وای بر آن که نام و خون کسی را نان وآب خود کند! شما با من چه کردید ؟ سوگند خوردید به فرق شکافته من برای رواج سکه های قلبتان ! به ذوالفقار خون چکان برای کشتن روح زندگی ! و اشک ریختید بر مظلومیت من تا ساده دلان را کیسه تهی کنید!
ای طبلی از شکم ساخته ، قناعت به دیگران آموختی تا خود شکم بینباری! ای رگ گردن برآورده ، گردن زدن آیین کردی ، که گردنت نزنند! ای بالانشین ، که حیا فکندی، دور نیست که افکنده شوی! و ای ستم بر، که در مظلومیت خویش پنهانی، تا کی ثنای ستمگر؟
و تو ای سوار بر رهوار - تو بر سینه و سر زدی اگر کسی می دید ، تا رکابت گیرند.و چون بر زین نشستی بر پیادگان خندیدی! ای زاده دروغ و بالیده در ریا ، به شمار بارهایی که به نامم سوگند خوردی برای فریفتن خویش و دیگری و من و خدا ، به همان شمار که دانستم و به رویت نیاوردم ، شرمی از فردا کن که آینه روبرویت گیرند. ذوالفقار این است نه تیغ دو دم!
شما با من چه کردید ؟ ای شما که دوستداران منید! من کجا هستم؟ بر صحنه شما، حقیقتٍ من کجاست؟ حذفم می
... دیدن ادامه ››
کنید به خاطر نیکی هایم. و با من ، نیکی را حذف می کنید. آری - نیکی بر صحنه شما مرده! و اگر قاتل نیک مردی بودم ، با سربلندی نشان می دادید! شما که دوستداران منید با من چنین کنید، دشمنانم چه باید بکنند؟
شما با من چه کردید ؟ بزرگم کردید برای حذفم! راستی که من انسان بودم پیش از آنکه به آسمان برین برانیدم! چنین است که صحنه ها از ابن ملجم پر است و از علی خالی! _شما دوست داران با من چنین کنید، دشمنانم چه باید بکنند؟