"فردریک: پدر روحانی!من سر از کار خدای مهربونتون در نمیارم. نمایشنامه نویسیش تعریفی نداره. نمایشنامه شروع میشه، بدون اینکه متوجه باشیم. به پایان میرسه باز هم متوجه نمی شیم. و بین این دو چیه؟ تکاپو و پریشانی.  هدفی نداره، معنی نداره، فقط اتفاقات غیـــرمنتظــره. آقای کشیش، خود نمایشنامه چنگی به دل نمی زنه! تو تاتر، اقلاً فقیرها آخرش پولدار میشن، پولدارها آدمهای خوبی میشن، بدجنس ها به سزای اعمالشون می رسن. اینجا تو تاتر، زندگی رو اصلاح می کنیم. اما شما چی؟ ریاکاره برنده میشه و بی گناهه سرش رو از دست میده. اتفاقات دنیایی که خداتون خلق کرده این رو کم داره:امید و خوش باوری رو. من تمام زندگیم رو وقف چیزهای ساده لوحانه کردم. ساده لوحی اسم دیگه ی عدالت و شفقته. بله این رو میخواستم بهتون بگم، آقای کشیش. هر دوی ما توهم می فروشیم، اما من حداقل به فکر تماشاچی ها هستم."

نمایش فردریک روایت چالش های عاطفی و حرفه ای بازیگری مشهور و زنباره به نام فردریک در قرن نوزدهم و در دوران حکومت سانسور و اختناق لویی فیلیپ آخرین پادشاه فرانسه است.با وجود ضعف هایی مثل انتخاب نامناسب بازیگر نقش فردریک، تغییر در متن نمایش اریک امانوئل اشمیت- در پاره ای موارد بخاطر ممیزی و در پاره ای موارد بخاطر خوشایند تماشاگر وطنی - و دکور حداقلی نمایش، تماشای آن در سالن اصلی تاتر شهر توصیه می شود.