در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حسین کوهی | درباره نمایش هیولا خوانی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:04:27
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش هیولا خوانی نوشته نغمه ثمینی و کارگردانی محمد یعقوبی کاری است بسیار قابل تامل در مورد ممیزی و مسائلی پیرامون آن در جامعه و زندگی...

نمایش سه شخصیت محوری دارد:ابراهیم،یونس و مرضیه که در خانه ای قدیمی زندگی میکنند.ابراهیم فردی است نابینا که پدر همسر و عموی مرضیه است و یونس که فرزند ابراهیم است و شوهر مرضیه.
ابراهیم نابیناست،در واقع کنایه ای ست از نادیدا بودن وی (او خیلی از واقعیتها را نمیخواهد ببیند).
یونس سالهاست به خوابی عمیق فرورفته و زندگی گیاهی دارد و مرضیه هم سعی میکند نقشی فداکارانه(بخوانید تو سری خور) را در خانه ایفا کند و اجازه میدهد که مردان خانواده او را در جهل و نادانی نگه دارند و با آموزه های خود مسخش کنند.در این بین هرقدر به پایانِ نمایش نزدیک میشویم زن با توجه به نقشی که از طریق ممیزی اتفاقی(نابینایی ابراهیم)به او میرسد باعث میشود کم کم دچار استحاله شده و تحولات عمیقی در او بوجود بیاید،جهالت او رنگ میبازد تا جایی که وی سعی در کشف رازهایی این زندگی برمی آید.
شوهر در زمان بیداری مدام مشغول تیزکردنِ مداد قرمزی است که آنرا در قلب جملات فرو ببرد...
مفاهیم عمیقی در نمایشنامه منتقل میشود مانند: تحجر،افراط ... دیدن ادامه ›› گرایی،مذهب گرایی،ممیزی،مردسالاری،جهالت و...که به شکل ملموسی منتقل میشود.
قلم نغمه ثمینی بخوبی مسائل پیرامونِ مرضیه (مصائب زنانه)را به تصویر میکشد و منتقل میکند زنی که عقیم نگه داشته شده تا نتواند مادر باشد،نتواند تفکری مستقل داشته باشد(عقیم بودن او نماد اجاق کوری فکری ایشان است)تا بتوان از وی به نحو مطلوب سوءاستفاده کرد.
و اما حرف نهایی نمایش از نگاهِ من:
هرقدر که یونس و ابراهیم مشغول سانسور و ممیزی هستند،راه به جایی نمیبرند و در آخر دچار حمله کلمات میشوند تا جایی که یونس به ترانه بامداد میگوید:این کتابِ آخرت چنان لگدی به من زد که از شدتش به خواب رفتم و زنی که دچار استحاله شده و آبستن دانائیست و جهالتش از بین رفته...
راه گریزی نیست،هیچوقت با از بین بردنِ لغات و کلمات و کتابها، با فیلتر و ممیزی نمیتوان همه چیز را قلم قرمز گرفت و از بین برد.راه فراری نیست باید با واقعیت روبرو شد،دیر یا زود سونامی کلمات و کتابها ما را با خود خواهد برد...
آقای کوهی مرسی از نوشته اتون...
فکر می کنم خانم ثمینی در این نمایش سعی در به زیر سوال کشیدن نگاه و جهانبینی وخیم و عظیمی دارد که مصایب زنان تنها یکی از اصلی ترین عواقب نکبت بارآن است...
مرضیه عقیم نیست زهدان به قول خودش درست و درمونی ندارد او 3بار باردارشده اماهر بار فرزندانی مرده به دنیا آورده تکه گوشتهای زشت و مهیب ...این موضوع اشاره سمبلیکی هم هست به متنی یکی از کتابی هایی که برای سانسور در دست دارد که در آن نویسنده از نازی ها می گوید که به رحم زنان سیمان تزریق می کردند...در واقع ارتباط جلوگیری از زادآوری و خلاقیت و تفکر با پرکردن بستری که در آن جنینی(فکر و اندیشه) تکوین می شود..دردناک است.
۰۴ تیر ۱۳۹۳
...و گاهی از عجز بیان عشق...مثل ابراهیم هیولا(!)...
۱۶ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید