در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد کارآمد | درباره نمایش لانچر ۵
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:47:15
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
هیس پسرها فریاد نمیزنند!
لانچر نمایشی است که در نظر اول پادگانی و مردانه بنظر میرسه اما در عمق با بسط به کل جامعه حاوی نکات عمیقتر و جزییات مهمتری میباشد.
حرف اصلی داستان محدودیت و خشم وعقده جنسی است مسائلی که هر روز با انواع مختلفش برخورد داریم, محدودیت اطلاع رسانی و شرم و حیا و سنت و قضاوتهای بیجا دلایلی هستند که قربانیان جوامع اینچنینی را , مجبور به سکوت یا حذف از زندگی یا جامعه میکند. معمولا نوک پیکان تجاوزات جنسی به طرف خانمها است اما تیزبینی و احساس مسولیت نویسنده و کارگردان لانچر بدرستی به سمتی نشانه رفته است که کمتر در معرض دید عموم است چون معمولا چنین فجایعی یا به شوخی گرفته میشود یا اصلا بنابر مصالحی سانسور میشود.
گرسنگان جنسی میتوانند در هر لباسی و هر شکل و جنس و سنی در کمین قربانیان باشند و همه ما چنین منحرفانی رو در مدارس ,باشگاههای ورزشی , مساجد, پادگانها,دانشگاهها, پارکها و حتی کلاس قرآن ! دیده ایم و من مطمنم برای اکثر مردان جامعه ناامنمون نمونه کوچک یا بزرگی از مزاحمت جنسی یا حتی تجاوز جنسی پیش آمده که بعضی از ما شاید بخاطر بی اطلاعی از مصادیق ازار جنسی از اونا گذشتیم و به متجاوز اجازه رشد و گرفتن قربانی بیشتر دادیم. اینجاست که لانچر سازهای متعهد و هوشمند چشم جامعه میشوند این نقطه حساس و پنهان و این تاول چرکین را با طنزی تلخ و دردناک و برنده میشکافند و کثافتش را بیرون می ریزند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پست ... دیدن ادامه ›› کنار لانچر , اخر دنیاست چون به جرم زیباییت قربانی میشوی پس نیستی را انتخاب میکنی و...

ما پسرک مازنی بی دستو پا هستیم که هر چه میتوانند بارمان میکنند و ما میشوریم و میروبیم ,حتی سر و شش و کلیه ها را, اما نطفه دردمان چنان بزرگ است که راهی برای خروج از گلوهامان نمی یابد.

شایدهم پسری بلندبالاییم از جنوب, کرخت از سرمایی که برای بقیه گرماست! و گویا , صدایمان که مرهم فریاد بود زخمهامانرا به پیش زخم عظیم دلهامان خجل مانده! و نیست که یاریمان کند

میتوانیم پسرکی عینکی غرق در داستانهای پلیسی باشیم با توهماتی بسیار! مزحکه ای برای همه با غلو و گنده گویی بی پایان اما متمرکز و نکته سنج

جوانک لمپن لات پرگوی شاخ حسینی هم جزیی از داستان ماست اما خداروشکر به همه ارادت دارد و اشناست اصلا جزیی از ماست

در بین ما کم نیستند ناقصهای زشت و چلاق و رذل بزدل ادم فروش حقیر, شایدم اینروزها بیشتر شده باشند؟ این سیمای اوست که رقت انگیز است یا طینتش؟

راستی چرا ستوانک تازه ارتشی عصا قورت داده نمیخندد؟ چرا شوخی و جدی برایش تمایزی ندارد؟

ماییم و مشتی نشانه خروار ماییم و بدو خوب , زشت و زیبا, کوتاه و بلند ماییم و بازرسی و پاسدارخانه و شایگان و بذرافشان, واقعا با همدیگه چیکار داریم اخه؟ چرا مثل آدم نمیاییم دو روز کنار هم زندگی کنیم و عین آدم بریم پی کارمون؟

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
چندتا نکته که بنظرم رسید مطرح کنم:
1. طراحی صحنه کاربردی گویا وساده و جذاب بود اما بنظرم فضای نمایشی تلخ مثل لانچر با اون زونکنهای رنگی اصلا همخونی نداره و ای کاش بجای اونها از زونکن سیاه یکدست استفاده میشد و حتی این زونکنهای رنگی با زمان وقوع داستان در زمان اعلیحضرت همخونی نداره چون قطعا اونموقع زونکن ها این شکلی نبوده
2. سروان بذرافشان در نمایش ادم فاسد و نالایق و رشوه گیر(بخاطر سیگار گرون) و پراشتباه(بخاطر توبیخ های پرونده اش) معرفی میشود و در لحظه خروج از صحنه به سروان شایگان هشدار میدهد که دخالت در این پرونده برایت خطرناک است, اما تا اخر ماجرا بیننده متوجه نمیشود که ایا سروان بذرافشان دخالتی در قتلها و اتفاقات داشته است یا نه؟ و چرا پیگیری این پرونده برای شایگان خطرناک است؟
3. شخصیت خاکستری شایگان برای من جالب بود که در عین دلسوزی و تلاش برای برقراری نظم و اصلاح امور مثل اکثر ما برای پیشرفت خودش حاضر به پا گذاشتن روی ارزشهاش داشت و فی الواقع اینکارو انجام داد
4.ای کاش میزانسن بازیگرها و چیدمان صحنه کمی تغییر میکرد تا بیشتر مواقع بازیگرها بصورت نیمرخ با تما شاچی نباشند که بعضی از دیالوگها و بازیهای صورت و نگاهها گم نشود و از دید تماشاگر پنهان نماند
5. بازی اکثر بازیگرها خوب و اکتها مناسب بود و شخصیت کاراکترها با رفتار و گفتار هماهنگ بود
6. تهویه سالن دیشب مناسب بود و تعدادافراد خارج از ظرفیت هم بسیار منطقی و کم بود
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تشکر وخسته نباشید خدمت همه عوامل این نمایش
نمره من 4 از 5




#کالاندولا
۰۵ شهریور ۱۳۹۸
محمد جواد همچنان عزیزی برادر
۱۱ شهریور ۱۳۹۸
مرسی از توصیه خوبت به روی چشم
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید