در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد کارآمد | درباره نمایش مشق شب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:41:13
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید


کتمان نیازهای جامعه و کنترل و دیکتاتوری صد درصدی و عدم حمایت از یکدیگر نتیجه ای جز انفجار کثافت و باران نجاست در خود ندارد.

داستان بسیار ... دیدن ادامه ›› ساده اغاز میشود خانواده ای سر میز شام شب عید آماده عزیمت به مسافرت در تعطیلات هستند. چیز عجیبی در صحنه نیست و مادر شروع به خواندن دعای پیش از غذا میکند و سایرین با تکرار آن در انتظار اتمام و خوردن غذا هستند که اتفاقی معمولی نظم همیشگی را بر هم میزند و در سیستم خلل ایجاد میکند. پسر کوچک خانواده نیاز به قضای حاجت دارد و قانون محکم پدر اجازه ترک میز شام تا اتمام غذا را نمیدهد و این عدم انعطاف ساده به فاجعه ای تمام منجر میشود چون نقص سیستم بصورت زنجیروار از سایر اعضا آغاز شده و در حلقه اخر به پسرک شاشو رسیده است. چراغ توالت سوخته است پدر پول به دختر بزرگش داده تا لامپ را عوض نماید دختر بنابر دلیلی پول را به خواهر کوچکترش داده و حال بخاطر تاریکی توالت پسر که نتوانسته بر ترسش غلبه کند(ترسی که پسر بزرگ و کوتوله خانواده در دلش کاشته است) تحت فشار بر سر میز نشسته اما دیگر طاقت ندارد و بعد از عجز و التماس حال با اجازه پدر نیاز به همراهی برای رفتن به توالت دارد که آنرا نمی یابد یعنی همکاری متقابل و محبت و تعامل در این خانواده یا جامعه وجود ندارد و پیرنگ اصلی اثر چرایی این رخوت و بی تفاوتی و اضمحلال حاصل از آن است.

--پدر دیکتاتوری تمام عیار است که در نقشی حامیانه حتی نفس کشیدن اعضای خانواده را کنترل میکند و تخم ترس و نفرت را دل جامعه اش میکارد و آبیاری میکند(قدرت حاکمه)

--مادر همراهی سنتی - مذهبی که جز اطاعت و نادیده گرفته شدن نقشی برای خوش متصور نیست و با حقارت و ناچیزیش هیبت پوشالی دیکتاتور را پر ابهتر میکند(توده سنتی حامی قدرت)

--دختر بزرگ خانواده فقط دغدغه های فیزیولوژیکی دارد و جز به رفع نیازهای حیوانیش به چیزی نمی اندیشد و بود و نبودش فرقی برای هیچکس ندارد(منفعلین بی تفاوت غیر سیاسی جامعه)

--پسر کوچک خانواده به معنی واقعی کودکیست نابالغ و ترسو که از هر تغییری می هراسد و دگرگونی را بر نمی تابد همو که ترسش او را به وفاداری و کمک به پدر دیکتاتور و ماندن در وضعیت پیشین مجبور میکند (نیروهای ارزشی کم اطلاع و فدایی نظام)

--کوچکترین فرزند خانواده تنها کسیست که ریشه درد را میشناسد و هموست که نطفه انقلاب را آبیاری میکند و با استفاده از امتیازات ویژه کسب شده از شرایطی خاص(شاید ارتباطی نامتعارف با دیکتاتور) و خشم انباشته حاصل از این نزدیکی غریب در اولین فرصت درفش اعتراضش را می افراشدو ...(اپوزسیون) اما در خلا آموزش و محبت نمیداند که چه کند و در لحظه موعود عینا همان است که از آن میگریزد حتی در تک تک واژه ها!!

جدا از همه اینها بزرگترین فرزند خانواده مخلوقیست ناهمگون و متفاوت, تو گویی برآمده از هر انچه نباید می بود ولی هست! کسی که چون از قوانین به شیوه خودش سرباز زده میتواند از جای برخیزد و جای قربانی شدن قربانی نماید.



*ما زنده به آنیم که آرام نگیریم؛ موجیم که آسودگی ما عدم ماست...

یکی از اعضا برای رفع نیازی , محتاج یاری سایر اعضا است ولی کسی قدمی در جهت کمک به او بر نمیدارد و این بی تفاوتی چنان در این جامعه ریشه دوانده که از این پس قدرت حرکت از انها صلب میشود و حال هر یک نیازمندتر از دیگریست! چه از دیدگاه روانشناسی و چه از دیدگاه سیاسی وقتی قدرت تصمیم گیری از افراد صلب میشود این ملت استبداد زده به قول هگل از همه ارزشهای انسانی مثل اعتماد، عشق، خلاقیت، دوستی و همیاری تهی شده و در نهایت نابود خواهند شد. و جامعه فاقد هویت، و بی شکل خواهد شد. و منافع فردی و گروهی بر منافع ملی سلطه خواهد یافت.

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست

فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست

فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست

در کویری سوت و کور

در میان مردمی با این مصیبت ها صبور

صحبت از مرگ محبت مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانیت است”

--------------------------------------------------------------------------------------
مشق شب نمایشی است بسیار فکر شده و موجز با کششی خیره کننده و جذابیتی کم نظیر به همراه بازیهای عالی و نور پردازی خوب و موسیقی توانمند و صحنه پردازی کاربردی و کافی و کارگردانی کم نقص .
________
نکته ای که اصلا برام جذاب نیست نام نمایشه چون بنظرم مشق شب برای کلیت این نمایش خیلی سطحیه و اصلا در مفهوم کلی کار کارکرد نداره
ــــــــ
کاراکتر کودک بصورت کلی برام گنگه و با صحبتهای دوستان به نتایجی رسیدیم اما اصلا قانع نشدم

پ ن: صحنه پایانی نمایش بقدری جذاب کارگردانی واجرا میشود که بارها و بارها ارزش دیده شدن دارد و برای من جزء بیاد ماندنی ترین صحنه های نمایشی در خاطرم ثبت شد
حیف که گزینه خیلی دوست دارم نداریم.ولی همینجا اعلام میکنم که خیلی دوست داشتم.
و این که ممنونم از این که وقت میگذارید و مینویسید و میخوونیم و لذت میبریم :)
۰۶ مهر ۱۳۹۸
مرسی جناب کارآمد چقد خوب نوشتید لذت بردم
به نظر من وجه تسمیه این کار اینه که همه باید پیام و درس این نمایش رو مثل "مشق"(شب) بارها و بارها بنویسیم تا بالاخره یاد بگیریم و ...
۱۹ مهر ۱۳۹۸
بَه بَه بَه بَه بَه بَه
۱۹ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید