در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد کارآمد | درباره نمایش سفید
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:26:24
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این نمایش از دو زاویه دید قابل بررسی است یعنی هم می توان با نگاه به آنچه در صحنه اتفاق می افتد فقط با داستان اصلی همراه شد یا با کنکاش و بسط ... دیدن ادامه ›› دادن اتفاقات به زیر لایه قصه رفت وآن را جامع تر دید! اما برای برداشت دوم بیشتر از متریال جریانساز که نمایش در اختیارمان نمیگذارد لاجرم باید به ذهن حساس و مشرف بر اتفاقات تاریخی حودمان بسنده کنیم.
سیکل باطل حیات ایران و ایرانی _رسیدن به نقطه آغاز در پایان :
داستانی تقریبا سرراست با تصویرسازی بشدت قوی و بازیهایی قدرتمند(من اجرای شب اول را دیدم و تقریبا هیچ اشتباهی در صحنه رخ نداد!) در مورد روابط یک خانواده ایرانی که بین سنت و مدرنیته لنگ در هوا مانده و گاهی موسیقی اصیل و تارو تنبور گوش میدهد و فی المجلس با گیتار برقی و درام به موزیک راک سویچ میکند! فرزندی که هنوز از ترس حرف مردم برای لباس پوشیدنش هم حق انتخاب ندارد و حتی جرات درآوردن پیراهن مشکیش را هم ندارد و دیگری که خارج از عرف باردار شده و سقط جنین انجام داده! خواهری که نمیتواند همسر خود را برای چند دقیقه دیدار مادرش راضی به حضور کند اما برای سیر تا پیاز بقیه تصمیم میگیرد! یکی عاشق کهنگی و کسالت و تکراره بودنهای قبل است و آن دیگری با تمام وجود در تلاش برای تغییر هرچه هست! یکی خودرا عقل کل میداند در تلاش برای کنترل همه چیز وهمه کس یکی آنقدر کم هوش و نادان که بزرگترین راز خواهرش را نمیتواند از مادری مذهبی سنتی پنهان کند و و و و و طبیعتا این سیستم نه راه به جایی میبرد و نه هرگز اعضای آن به همکاری مثبت در جهتی مناسب خواهند رسید و هرچه به کنار هم نگاهداشتنشان اصرار کنیم عمق فاجعه بیشتر واختلافات نمایانتر میشود! تااینجا چیزی که نمایش بما نشان میدهد این است، بی هیچ هدف مشخصی ، برشی از یک زندگی ایرانیه آشنا و ملموس و قابل پیش بینی. اما از نقطه پایان ماجراست که نمایش اصلی با چیدن هر کس در جایگاه واقعیش و مابه ازا دادن بیرونی به آن آغاز میشود و میتوان سرکی به زیر لایه داستان کشید و مادر غایب داستان را محور قرار داد و درک کرد که جمع اضداد هرگز نمی توانند به هدفی مشترک دست پیدا کنند و این مام میهن ما با این دست پروده هایش همان بهتر که بخواب عمیق برود خوابی سفید..

پ ن : بازی جناب برقعی مثل چند اجرای اخیرشان بینهایت جذاب و خاص و متفاوت بود و برای من ایشان یکی از سه بازیگر برتر اینروزهای تئاتر کشور هستند
پ ن2 : ایراد نمایش کم گویی آن بود یعنی برعکس کارهای شعاری و گنده گو که از آنطرف پشت بام می افتند اینجا همه تمرکز نمایشنامه نویس بر شکل دهی اتمسفر و وروابط و دیالوگهای باور پذیر بود و متاسفانه همین موضوع تماشاگر را فقط با سطح داستان درگیر میکرد و اجازه شکل گرفتن درام در ذهن او را نمیداد و داستان زود برایش تمام میشد، بعنوان یک مثاله خوب ،در نمایش زپتو بقدری ذهن با سوالات و اتفاقات بمباران میشد که تا چند روز بعد همچنان نمایش در ذهن جاری بود و انسان را به پرس و جو تامل واردار میکرد بدون هیچ شعار زدگی اما -سفید- فاقد این مشخصه بود.
پ ن3: همانطور که اشاره شد داستان از منطق کافی برخوردار بود و هیچ نقطه ضعفی در فهم چرایی اتفاقات دیده نمیشد و ضرب آهنگ تزریق اطلاعات به تماشاچی متناسب با رویدادهای صحنه بود و بازیها انقدر رئال بود که به راحتی میشد با نمایش تا انتها همراه شد
پ ن4: نیاوردن نوه ها به منزل پدری و دیدار مادر هم نکته جالبی بود ،نسل آینده دور از میهن ،ترجیح اکثریت در اینروزها
سپاس از حضورتان و نگاهی که به کار ما داشتید🙏🏼💎
۱۵ مرداد ۱۴۰۱
محمد جواد
خب الان چرا دارین دل من رو بیشتر از این میسوزونین؟؟🥺😢
چون یادداشتهای منو دنبال نمیکنی !!! اگر همون موقع که من نوشتم پیگیرم بودی الان مثل ما کیف کرده بودی! باشد تا به من ایمان اوری همانا من اصلا بخشنده نیستم یوهاهاها
۱۸ مرداد ۱۴۰۱
محمد کارآمد
چون یادداشتهای منو دنبال نمیکنی !!! اگر همون موقع که من نوشتم پیگیرم بودی الان مثل ما کیف کرده بودی! باشد تا به من ایمان اوری همانا من اصلا بخشنده نیستم یوهاهاها
شرم بر من 🥺😢😭
۱۸ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید