در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد کارآمد | درباره نمایش اِسفرودِ بی دُم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:26:29
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مک گافین چیست؟
اصطلاح مک گافین (MacGuffin) که معمولا در سینما استفاده می شود، به موضوع یا مفهومی اشاره می کند که در طول داستان همه شخصیت ها در جست و جوی آن هستند، اما در نهایت هیچ اهمیتی ندارد. در واقع مک گافین بهانه ای است برای اینکه شخصیت ها ابعاد مختلف خود را نشان دهند و در قالب یک درام کلی روابط و داستان هایی را با یکدیگر شکل دهند. ممکن است در ابتدای داستان یافتن مک گافین یا همان شی خاص برای بینندگان اهمیت بسیاری داشته باشد، اما به مرور از اهمیت آن کاسته می شود و توجه بیننده به روابط و داستان های بین شخصیت ها معطوف می شود. به بیان دیگر مک گافین جرقه شروع داستان را می زند، اما در ادامه اهمیت خود را از دست می دهد. اجازه دهید مک گافین را با مثالی از آلفرد هیچکاک بیشتر توضیح دهیم. مک گافین می تواند نقشه یک هواپیمای جنگی یا تکنولوژی ساخت بمب اتم باشد. همه شخصیت های داستان به دنبال دستیابی آن نقشه یا تکنولوژی هستند، اما آیا واقعا برای بینندگان مهم است که جزئیات آن نقشه چیست؟ آیا خود نقشه یا تکنولوژی اهمیتی دارد؟ خیر! هیچکاک توضیح می دهد که در فیلم های جاسوسی، نکته یا رازی که جاسوس ها به دنبال آن هستند، غالبا یک مک گافین است.
چه توضیح خوب و بجایی
با این توضیح معنای مک گافین در این نمایش آنطورها که باید میخ خودش را در زمین نمایش نکوبیده بود درسته؟!

کمی بعدتر مطلب قبلی شما رو خوندم و متوجه شدم که اتفاقا به نظر شما خیلی نمایش درست و درمون هست
۰۸ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چند داستان یا چند نمایشنامه زمانی که در یک مجموعه کنار یکدیگر قرار می‌گیرند در یک نقطه با یکدیگر در اشتراک هستند، شخصیت، زمان، درون‌مایه یا حتی ... دیدن ادامه ›› مکان نقطه اتصالی است که داستان‌ها یا شعرها را به یکدیگر متصل کند، اما در برخی مواقع داستان‌های یک مجموعه در هیچ کدام از موارد بالا ارتباطی با یکدیگر برقرار نمی‌کنند، ارتباط آنان در طرح‌واره مشترکی است که در هر یک از داستان‌ها یا نمایشنامه تکرار می‌شود. به عبارتی یک الگو تکرار شونده در پیش برد روایت به صورت مداوم در هر یک از داستان‌ها یا نمایشنامه تکرار می‌شود.

در نمایش اسفرود بیدم شاید نخ تسبیح دانه‌های این نمایش همان موجودیت خیالی اسفرود با سرخر و تن لاکپشت و سینه نوشته خنده دارش باشد! یعنی مستند سازی که با شلاق PLAN C یا نهایی خود را اجرا میکند و استاد را به پت! تبدیل میکند! وقتی در اتاق بازجویی قرار میگیرد خود در PLAN C پلیس خوب پلیس بد قرار گرفته است و بعد شلاقش بعنوان المانی نمادین سر از اتاق خانم خانه دار مست و سردرگم که ساز زندگیش توسط همسری که هست و نیستش مجهول است! بسیار ناکوک نواخته میشود ، درمیآورد! حال نویسنده وارد میشود که خود در چنگال کارگردان اسیر و است و رپ میکند! و ماشین تحریرش برای مدتی عامل برونریزی درونی و خواسته های واقعی همسر قصه میشود! و در آخر راوی روی ویلچر داستانی مالیخولیایی تعریف میکند که از فرط باورناپذیری به کابوسی مسخره میماند اما پاهای زخمی گواه حقیقت آن است و انفجار غریب الوقوع او و نابودی همه چیز و همه کس در شعری طنازانه اما تلخ و کوبنده پایان بخش این تراژدی-کمدی زیست این صحنه و شاید صحنه واقعی زندگی غیرقابل توصیف ما باشد،البته شاید و شاید...


به جرات یکی از عمیقترین و تاثیرگذار ترین اجراهای همه دوران نمایشیم را دیدم و از فرط مشعوفی تا ساعتها فکرم مشغولش ماند و مانده است امیدوارم بتوانم دوباره برای فهم بیشتر نمایش به دیدارش بروم، بازیها عالی دکور مناسب نور خوب کارگردانی درجه یک دیالوگها دقیق و درست و خواننده از نظر صوتی و بصری در بهترین حالت.

تشکر صمیمانه از همه عوامل بنظر من جهش بلند بود نسبت به لانچر و برای اثر بعدی شما لحظه شماری میکنم
چه توصیف خوبی البته بهتر اولش یه هشدار اسپویل بدید برای کسانی که ندیدن
۰۴ آذر ۱۴۰۲
خیلی خوب انچه دیدیم را بیان کردید
به نظرم برداشت شما از واقعیت نمایش جالبتر و خواندنی تر بود
۰۸ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید