در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کاوه علیزاده | درباره فیلم لانتوری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:40:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
لانتوری دست پیش گرفتن کارگردان برای پس نیوفتادن!
فیلم شروع شد،تمام صورت مریم پالیزبان در قاب دوربین که آرام آرام ماسک صورتش را پاک می کرد اولین رویایوی تماشگر با فیلم است. پالیزبان انگار داشت خودش را آرام آرام به مخاطب نشان می داد تا افرادی مثل من که بعد از "نفس عمیق پرویز شهبازی" دیگر هیچ تصویری از وی در ذهن نداشتند، شگفت زده نشوند! دختر شیطان و خاص فیلم "نفس عمیق" که کنار زنده یاد "سعید نفیسی "درون ماشین می نشست و می گفت "بریم قلیون بکشیم" حالا به روزهای میانسالیش رسیده است. این اولین شوک من بود برای شروع این فیلم و به عقیده من بهترین انتخاب برای این نقش. یک لحظه احساس کردم پالیزبان خیلی پیر شده است! شاید به خاطر اینکه اورا سیزده سال بود ندیده بودیم و خودم را هر روز در آینه نگاه می کردم. واقعیت پیری و گذشت عمر چند لحظه اول فیلم مرا به یک عالم دیگر برد.
فیلم با فلاش بک ها و تصاویر کات شده مستند گونه و صدای شات دوربین عکاسی چند دقیقه ای طی می شود تا شما را به واقعی تر بودن فضا و ایجاد حس همزاد پنداری نزدیک تر کند. تکنیکی که به نظرم هرچند اعصاب خرد کن بود ولی انگار جواب داده است. پالیزبان دختر ارام خبرنگار با اون صورت بی روح ،سنگی و جذابش دنبال گرفتن بخشش از اولیا های دم، کمپین راه می اندازد و از این زندان به آن زندان می رود. و همزمان گام به گام اعترافات گروه لانتوری قصه را پیش می برد. دیوار آجری پشت بازداشت شدگان و تصاویر سیاه و سفیدبه نظرم خیلی کلیشه ای از کار در آمده. شخصیت های حاشیه ای، هر یک با شغلهای متفاوت روبروی دوربین می نشینند و نظر خود رادر باره مسایل اجتماعی ایران بیان می کنند و تحلیل های خودشان را (که در بسیاری از موارد متناقض با یکدیگر است )بیان می کنند. برش کوتاهی از جامعه ایران . تاکید کارگردان در قراردادن دیالوگ های در نقد خودش که "این فیلم را سیاه نمایی جامعه ایران می بیند" و "برای جایزه ... دیدن ادامه ›› این فیلم ساخته می شود" و "چه نیازی است خارجی ها این فیلم را ببیند" و.... از زبان یکی از شخصیت ها رو به دوربین،به نطرم یک فرار به جلو برای کارگردان محسوب می شود. یعنی با گذاشتن این بخش ها در ابتدای فیلم و یک سری بحث های کلیشه ای دست پیش می گیرد که پس نیوفتد و بعدا کسی وی را به این امر محکوم نکند! که به نظر من اصلا نیاز نبود و در ساختار فیلم یک وصله نابه جا بود که با تکنیک خوب پیوند داده شده بود. موضوع مطرح شده به اندازه کافی جذاب و درد واقعی جامعه هست و فکر نکنم کسی در این زمینه به خود تردید راه بدهد و بخواهد ایشان را به سیاه نمایی جامعه ایران محکوم کند. داستان پیش می رود و مریم با اشتباهی در دام بزرگی می افتد که شاید خودش کمترین تقصیر را در آن داشته باشد. رویارویی با یک گروه ناهنجار اجتماعی ،که کارگردان سعی دارد با تحلیل های مختلف و ارائه دیدگاهای مختلف مخاطبان جامعه در تحلیل رفتار نابهنجار ،قانون شکن و خشن آنها ،مخاطب را به ریشه های اقتصادی و اجتماعی این رفتارها رهنمون سازد. داستان وارد مرحله عذاب آور می شود. مریم که یک عمر دنبال گرفتن بخشش از اولیای دم بود حالا خودش در موقعیتی قرار می گیرد که باید ببخشد. بی دودلی و تردید تصمیم می گیرد نبخشد . پارادوکسی که هم داستان ،هم کارگردان، هم بازیگر توانمند این نقش،و هم نفس عمل انجام شده کاملا آن را طبیعی از کار در آورده است. واقعا سوال بزرگی است ،وقتی خودمان در معرض بخشیدن کسی قرار می گیریم تا چقدر می توانیم به حرف ها و شعار ها مان عمل کنیم. بخشش قلب بزرگی می خواهد. اینکه بی آنکه طرف مقابل را تحلیل کنید و رفتارش را ببینید بتوانید ببخشید.....
در کل، فیلم به نظرم کار خوبی است و ارزش دیده شدن را دارد. بازی پالیزبان با آن صورت بی تفاوتش خیلی خوب از کار درآمده است و خوشحالم که ایشان باز به سینمای ایران باز گشته است.