کاش اژدها وارد نمی شد!
مانی حقیقی در فیلم "ورود آقایان ممنوع" رو می کند به رضا عطاران و می گوید:
جک خوب یا بد نداریم ،جک گویِ خوب یا بد داریم.
فیلم آخر مانی حقیقی یک جور خاصی عجیب است. درست مانند اسمش. عجیب، ترسناک، راز آلود! فیلم شروع می شود، فیلم براداری عالی، موسیقی معرکه، بازیگری های بی نظیر، لوکیشن های ناب ، صدا ها و دیالوگ های قوی، یک شروع بسیار عالی ، همه و همه خبر از یک فیلم خوب می دهد . اما ناگهان سعید حجاریان، صادق زیبا کلام، مانی حقیقی وارد داستان می شوند. هر کدام چند جمله روبروی دوربین عنوان می کنند و مانی حقیقی شروع می کند به داستان گفتن که چگونه یک صندوقچه مرموز باز نشده از وسایل پدربزرگش، باعث شد تا وی تصمیم بگیرد این داستان واقعی را فیلم کند! سعید حجاریان و صادق زیبا کلام هر یک درباره سعید جهانگیری-کارمند ساواک- جملاتی می گویند و به اصطلاح کد می دهند تا بر واقعی بودن این جریان مهر تایید بزنند. خط داستان و صحبت های این دو و خود مانی حقیقی (که مستند گونه می باشد،) ترس ماجرا را بیشتر می کند و با موسیقی و فیلم برداری معرکه ، ضربان قلب را بالا می برد. مانی حقیقی از این حیث بسیار پخته و توانمند عمل کرد. چفت کردن این ماجرا به هم و ایجاد حس ترس و وحشت به کمک عوامل مختلف بسیار خوب از کار در آمده و قدرت کارگردان را نشان می دهد. اما این همه حس خوب دوام نمی یابد و وقتی اژدها وارد می شود همه چیز نابود می شود. پایان بد و بی معنی فیلم همه زحمت های عوامل تولید را خاکستر می کند.خاکستری دم گرفته از یک آژدهای بی معنی و بی قواره با فیلم! کاش این اژده ها هیچ وقت وارد فیلم نمی شد!
به عقیده من مانی حقیقی با یک داستان مواجه می شود که پارت اول آن بسیار قابلیت کار
... دیدن ادامه ››
کردن و طرح شدن دارد و پارت دوم آن بی نهایت بی معنی ، سبک و شوخی! می باشد. حتما خود مانی حقیقی هم می داند که این همه قدرت پارت اول ، با این پایان بندی جور در نخواهد آمد. پایان بندی ای که به خاطر واقعی بودن داستان، نمی تواند آن را تغییر دهد. فکر می کنم ماجرای آن صندوقچه آنقدر جذابیت فیلم شدن برای کارگردان داشت که پایان خیلی بد آن نتوانست این شوق را از آقای حقیقی بگیرد. شاید هم در این مواجهه و ماندن سر دوراهی ساختن یا نساختن این فیلم با این پایان بد، مانی حقیقی یاد جمله خودش در فیلم ورود آقایان ممنوع می افتد و تصمیم گرفت که این فیلم را با این روایت سبک و داستان کم مایه دست آویز کار بزرگ خود کند. شاید مانی حقیقی فکر می کند " داستان خوب یا بد هم نداریم بلکه داستانگویی خوب یا بد داریم" احتمالا آقای حقیقی با این اعتقاد داستان بد فیلم اژدها وارد می شود را با این همه قدرت و تیم قوی می بندد تا شاید تماشاگر اغوا شده تکنیک، از داستانش بگذرد و بلند شود برایش کف وسوت بزند. اما من اگر جای مانی حقیقی بودم هرگز این کار را نمی کردم. اینجا سینماست! جک نیست! اینجا داستان زیربناست! هرچند داستانگویی، به قدرت مانی حقیقی با کمک همه تکنیکهایش، به کمک صادق زیبا کلام و سعید حجاریان (که به غایت دلمان هم برایش تنگ شده بود) سعی کند داستانی کم محتوا و کم ارزش را بدین شکل بر پرده سینما روایت کند. آقای حقیقی عزیز خسته نباشید. واقعا حیف. شما که اینقدر در تکنیک و کارگردانی قدرتمند هستید، امیدوارم در انتخاب داستانها و فیلم نامه هایتان بیشتر دقت کنید. حیف است این همه استعداد و زحمت با فیلم نامه ضعیف از بین برود. باورتان را عوض کنید. جک با فیلم سازی فرق می کند. راوی خوب باید داستان خوبی را تعریف کند تا ماندگار شود. جک همان لحظه تمام می شود اما یک فیلم خوب، ده ها سال می ماند و دیده می شود. استعداد شما حیف است.