در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال کاوه علیزاده | درباره فیلم امکان مینا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:41:58
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیروز از وسط میهمانی بلند شدیم، عذر خواهی کردیم ،از شمال کوبیدیم و با سرعت نور خودمان را رساندیم اریکه ایرانیان تا "امکان مینای" استاد کمال تبریزی را ببینیم. نام کمال تبریزی انقدر بزرگ بود و هست که همه این انگیزه ها را در ما بیانگیزاند و ما را مستقیم از شمال به سمت سالن سینما بکشاند. فیلم های قبلی این کارگردان و سابقه خوبش در سینمای ایران، شبی به یاد ماندنی را در ذهن مان ساخته بود. بین راه که می آمدم رادیو جوان داشت از جشنواره فیلم فجر گزارش می داد و بخشی از مصاحبه پیمان معادی را پخش می کرد. خبر نگار پرسید شما از این ریسک کار با یک کارگردان فیلم اولی کم سن و سال (ابد و یک روز) نمی ترسیدید و ایشان خیلی محکم جواب داد نه! فیلم نامه را دوبار خواندم و گفتگویی با کارگردان داشتم و کار را با کمال میل قبول کردم. بین راه با خودم فکر میکردم واقعا نام یک کارگردان چقدر می تواند در کشاندن مردم به سینما نقش داشته باشد و پیمان معادی عجب دل گنده ای دارد! با این ذهنیت نشستم روبروی پرده سینما و "امکان مینا" شروع شد. نیم ساعت اول به شکل آهسته،بی معنی ،دیوانه کننده گذشت و چیزی نفهمیدیم، یک ساعت گذشت،چیزی نفهمیدیم،یک ساعت و نیم گذشت،چیزی نفهمیدیم،فیلم به بدترین شکل ممکن تمام شد و باز هم چیزی نفهمیدیم!!! یک فیلم کاملا بی محتوا، کنگ، مبهم ،با بازی های اغراق آمیز و خسته کننده. هیچ رد پایی از کمال تبریزی ای که در ذهن داشتم در فیلم نبود.فضای اوایل انقلاب،گروه مجاهدین خلق،یه مشت مامور اطلاعات که انگار مغزشان تا کلاس اول دبستان بیشتر رشد نکرده است!یک سری تصاویر به هم وصل شده بی ربط،شخصیت های بسیار بد پردازش شده،نقش اول زن و مرد گیج و منگ،داستان نا امید کننده و دوساعت زمان خسته کننده تمام چیز هایی بود که از فیلم دستگیرمان شد. کاش می شد درون مغز آقای کمال تبریزی را دید که چه خبر است؟!!!! چگونه این فیلم نامه انتخاب شده؟ چه دغدغه ای را می خواستند مطرح کنند؟ این آدم ها که بودند؟ چه می خواستند ؟ چه نتیجه ای در ذهن شان بود؟ من که کلا دیوانه شدم با دیدن این فیلم. نگرانم داوران جشنواره چه چیز این فیلم را می خواهند داوری کنند؟!!!!! به نظر اینجانب اگر اغراق نکرده باشم بی شک یکی از بدترین فیلم های این چند سال اخیر بود. فقط ناراحتم از اینکه به قدرت یک "نام" میهمانی را ترک کردم و خودم را رساندم سینما! واقعا حیف! پیمان معادی عزیز درست می اندیشد! نام های بزرگ هم فیلم بد می سازند و بی نام ها هم فیلم خوب می توانند بسازند. گول نام ها را نخوریم. حیف از آقای تبریزی عزیز. دوست دارم ایشان را با همان مارمولک،با همان لیلی با من است با همان فرش باد در ذهن نگه دارم. .