در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال کاوه ت | درباره نمایش بانوی دریایی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:52:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

اما وقتی در زندون بازه
اونی که در بره
خیلی خره


راستش را بخواهید، تا قبل از دیدن این اجرا، ذهنیت یک کار کاملا ابتدایی و پر ایراد را داشتم که قرار است از آن حمایت کنم. تا آینده ای که قرار است با این اولین اجرای گروهی نسبتا تازه کار {البته به جز کسانی چون جناب صالحی} از تیوالی که اولین تئاتر خود را تهیه میکند، رقم بخورد را شاهد باشم. اما به جرأت میتوانم بگویم که بازیها در حد "هملت" آقای مسعود طیبی و حتی بهتر از "این لحظه را جایی دیده ام" خانم مونا محمود زاده بود، نور پردازی و دکور ... دیدن ادامه ›› خیلی بهتر از "مخمصه" بود و تاثیرش در آفرینش معانی قابل مقایسه با "سقراط" بود. البته نسبت متن به متن اصلی هم شبیه به نسبت "ریچارد دوم" آقای کوشکی با متن شکسپیر بود. لذا حالا که این دوستان لذتی چون دیگر تئاترهای این روزها را برای ما خلق کردند ما هم مثل الباقی در خصوصشان قلم فرسایی میکنیم.
١- فرم:
میز آن سن را پسندیدم، چه جایی که از اول تا آخر با معنا آفرینی خفه میکرد تماشاچی را با محدودیت زن و چه بی اختیاری ای که جنسیت وار در اوج آزادی از او صلب میشد. اینها دائما ذهن من را به این مشغول کرده بود که اگر حتی میخواست دوست پسرش را انتخاب کند، باز باید شوهرش او را به پیش وی برد!
نور و نقش آن در معانی را پسندیدم ولی صدای کلیک چراغها را دوست نداشتم.
موسیقی خوب بود ولی در برخی جاها خلا هایی بود که میتوانست پر شود که این سلیقه ایست.
اکت ها کلا مرا به تعجب وا داشت خصوصا نقش ایلیدا (نیوشا افخمی) و خواستگار (نیما هاشمی). ایلیدا (نیوشا افخمی) در سکانس اول با تمام وجودش لرزش را به مخاطب میفهماند و جالب اینجاست که من اول فکر کردم که شاید این کار با لرزاندن پرژکتور نور انجام شده است. خواهر بدجنس (بهار قربانی) هم کاملا روان و باور پذیر بازی میکرد و خواهر بزرگش (سارا ساسانی) هم در سکانس خواستگاری گل کاشت. خود دکتر (فرهاد اصفیا {؟}) را هم دوست داشتم فقط باید نشانه گیریش را تقویت کند.
پژواکها و همنواییها (که عمده بارش بر دوش خانم سمیه جهادی بود) عالی بود خصوصا بحث دو خواهر هنگام دعوای پدر و مادر (که البته اینرا که باعث میشد از بحث پدر و مادر عقب بمانید را نپسندیدم و به قول آقای مجد ولوم تنظیم نبود).
در جایی که همنوایی بصورت پژواک و با فاصله انجام میشد، بعلت یکسان نبودن فاصله ی شروع به صحبت، در برخی جاها آشفتگی و نامنظمی را نشان میداد.
استفاده از بشکه ها و چرخهای زیر آنها، دستکشها و حرکت زنان - فقط و فقط - با اراده ی مردان را دیدم و از این معنا آفرینی لذت بردم.
داستان همان ورژن دستکاری شده ی سال ١٩٩٧ ایبسن است که توسط سونتاگ بازآفرینی شده ولی این دستکاری در چند جا ایجاد آشفتگی کرده مثل توصیفات دریا و سیالیت و ساحل و سکون و آرامش و یا قسمتهایی نظیر فکرهای ایلیدا برای کشتن هارتویگ (شوهرش-دکتر) از آن خارج شده تا محدودیتهای زمانی رعایت شود که سلیقه من، خیلی نپسندید.

٢- محتوی:
خب به جرات میگویم که این کار همه چیزش در خدمت محتوی بود چه ریسک کار کردن با یک گروه تازه کار که به من میفهماند بزرگانی چون تینو صالحی وجود دارند که بزرگی در کار را سرمشق قرار داده اند و نه لزوما کار بزرگ کردن را و چه داستان محدوده هایی که برای جنس زن حتی در ذهنی زنانه جای دارند و آزادی مضحک و لج درآوری که پدر بزرگ و مقتدر مذکر در برخی انتخابها به آنها میدهد. همان جنس اشکهایی که در فیلم مذکر - مؤنث گدار ریخته میشود و داستانی نوین برای روایت دریای ماهی سیاه کوچولو بودن و ساحل امن تن دادن به بندگی اقتدار.
از اینکه کارگردان همه ی مؤلفه ها را حتی در فرم، با این معنا سازی همگن و هماهنگ کرده بود بسیار لذت بردم.

٣- حاشیه:
سالن سه نقطه و کیفیت نامناسبش برای اجرا که جاهایی این کار را تحت تاثیر قرار داد که البته به کمال در نقدهای ریچارد دوم آقای کوشکی بدان پداخته شده است. و تولد بچه ی تیوال. چقدر خوشحالم که در اولین روز گروهی شرکت کردم که راه پر پیچ و خمی را برای ساختن خودشان از امشب شروع کردند.
اولین باری که فیلم درخت گلابی مهرجویی را دیدم، حسی نسبت به گلشیفته فراهانی (که اولین فیلمش را بازی میکرد) داشتم که امشب نسبت به بازیگر نقش ایلیدا داشتم. جدای درستی یا غلطی این فکر، شب خیلی خوبی برایم در کنار تیوال رقم خورد و امیدوارم شاهد ادامه ی آن باشم.

تولدتون مبارک
متشکرم.
متشکرم به خاطره نقد جامع و اشاره‌های به جا و پر معنا.
۰۳ دی ۱۳۹۲
متشکرم سرکار خانم مژگان خانم عالی،
وضعیت سه نقطه برای اجرایی با بیش از 10 الی 12 نفر تماشاچی خیلی بد است و امیدوارم رسیدگی کنند.

۰۷ دی ۱۳۹۲
"اما من نمی دونم کی گفته هر چی تند تند دیالوگ یا مونولوگ بگی یعنی بازیگر بهتری هستی"
این یکی از بزرگترین مشکلاتِ من با اکثر تئاترهای ایرانیست. تلقیِ بسیار اشتباهی در این مورد رواج داره.
۰۷ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید