در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کاوه ت | درباره نمایش بالاخره این زندگی مال کیه؟
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:28:28
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تئاتر «بالاخره این زندگی مال کیه؟»

سالیان سال پیش فیلسوفی به نام کانت که ویل دورانت او را «روباه پیر شهر گونسبرگ» معرفی میکند کتابی با عنوان «نقد قوه ی حکم» در تحلیل اصول اخلاقی نگاشت و با استفاده از آن تحولی تمام عیار در دنیای نگرش های اخلاقی بوجود آورد. این اصل اساسی که «هیچیک واکسیناسیون کودک خود را بعلت درد آمپول برای او، ترک نخواهیم کرد» تا پیش از کانت یک قانون بلامنازع بود و کمتر کسی به قطعیت آن تشکیک میکرد. حالت پارادوکسیکال این مسئله زمانی بیشتر خود نمایی میکند که المان «زندگی» از آن خارج شود.
دوستی را میشناسم که سالیان سال پیش، به والدینی که کودکانشان نماز نمیخواندند با همین استدلال خرده میگرفت و میگفت «از دست دادن سعادت اخروی» مگر کم از «از دست دادن زندگی» دارد، و این والدین را به برخورد قاطعانه با فرزندانشان تشویق میکرد.
نقطه ی عطف در پذیرش این پارادوکس مسئله ی خط قرمز بودن «زندگی انسان» است. چرا که در خیلی مواقع ممکن است «زنده نگه داشتن» با «اختیار» یا به عبارتی «انتظار» بیمار در تناقض باشد و در این موقعیت بیمار درخواست «اُتانازی» یا «یوتانازی» ... دیدن ادامه ›› میکند.
با یک جستجوی اینترنتی ساده میتوان نظرات خیل عظیم طرفداران و یا مخالفان اتانازی را مشاهده نمود اما از دیدگاه یک ناظر سوم به طور قطع نمیتوان رتبه ی «اخلاقی بودن یا نبودن» به آن اعطا کرد.
خیل عظیم مخالفان اوتانازی، پیروان ادیانی هستند که «خودکشی» را به نوعی سرکشی دانسته و بعضا رنج و عذاب را مایه ی سرافرازی در دنیای پس از مرگ میدانند.
نمایشنامه ی حاضر که در سال ۱۳۸۷ به فارسی ترجمه شده است، کاملا رگه های تلویزیونی بودن خود را نگه داشته و سعی دارد که با استفاده از المانهای تئاتر خود را به صحنه بخوراند. این جمله ی اخیر، به علت ذات نامفهوم بودن «تئاتر صرفا رئال» از نظر من میباشد و شاید محدود به این نمایش نباشد.
نمایش کاملا اوریجینال و با میزان سن های فارغ از هرگونه پیچیدگی تلاش دارد تا توجه مخاطب را به اصل مطب که همان «دیالوگ» میباشد، جلب کند. هر چند پرده های دادگاه و سخنرانی ها حتی در نمایشنامه مادر نیز پر از شعارزدگی میباشد، با اینهمه حالت خاکستری پیروزی برای مردن، حس اغلب ترک کنندگان سالن تئاتر است.
دیالوگها و صحبتها برای کسانی که آشنایی که بیماری «سرطان» داشته باشد شاید خیلی تکراری تر بوده اما کمک به همه گیر شدن این فضای خاکستری میکند که این به نوبه ی خود خدمتی بزرگ محسوب میشود. (کاری که اسکریپ مادر در سالهای ۷۸ و ۷۹ در لندن انجام داد).
شخصا جدای بازی زیبا و دلربای نوید محمد زاده، باقی بازیها را در حد معمولی و خوب ارزیابی میکنم و کلا نمایش حاضر را فاقد چالش های اساسی برای بازیگر میدانم.
استفاده از نور در پرده ای که رویای کن هریسون را به تصویر میکشید، بسیار زیبا و استادانه بود و تصاویر ملال آور شب و روز بیمارستان را به خوبی نشان میداد.
ترانه we will rock you کوئین در پایان نمایش نیز از لحاظ معانی (چه به واسطه ی زندگی واقعی او و چه متن ترانه) بسیار استادانه بود و تاکید کارگردان بر حضور وی در این بیمارستان نیز از نقاط برجسته ی نمایش بود.