در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال م ح خ | درباره نمایش زندگی در تیاتر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:14:01
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش بازه‌ای (حدوداً) یازده ساله از رابطهٔ دو دوست بازیگر را از خلال ارتباطشان با صحنهٔ تئاتر به صحنه می‌آورَد. این «نمایش در نمایش»، از یک ... دیدن ادامه ›› جهت فاقد گره‌افکنی، نقطهٔ عطف، یا گره‌گشایی خاصی است، بلکه تحول این رابطه و خودِ «زمان» را بازآفرینی می‌کند. این زمان، درون نمایش به دو بخشِ خارج از صحنه و درون صحنه تقسیم شده، که دو سوی رابطهٔ تئاتر و زندگی را نمایش می‌دهند: زندگی تئاتر و تئاترِ زندگی. نسبت نمایش با زمان اما پیچیده‌تر هم می‌شود، چرا که شخصیت‌ها درون نمایش از گذشته و حال و آینده سخن می‌گویند، و در گذر زمان، بر عُمر و تجربهٔ زیستهٔ آن‌ها افزوده می‌شود. در این رابطه، از کشمکش‌ها و درگیری‌های روایت‌های سنتی خبری نیست. نه جدال بر سر خواسته‌ای، نه برافتادن نقاب‌ها و برملاشدن راز هراس‌آوری... مسئله خودِ زمان است. چیزی که این‌جا هست، زمانِ تئاتر زندگی است که می‌گذرد و بر صحنهٔ تئاتر به زمان زندگی تبدیل می‌شود.
 در این رابطه، از کشمکش‌ها و درگیری‌های روایت‌های سنتی خبری نیست. نه جدال بر سر خواسته‌ای، نه برافتادن نقاب‌ها و برملاشدن راز هراس‌آوری... مسئله خودِ زمان است. چیزی که این‌جا هست، زمانِ تئاتر زندگی است که می‌گذرد و بر صحنهٔ تئاتر به زمان زندگی تبدیل می‌شود.


+چقدر خوب گفتید. کیف کردم... یکی دو هفته بود میخواستم این نکته رو برای یکی از دوستان توضیح بدم و نمیدونستم چجوری باید بگم.
الان همین نوشته ی شما رو فرستادم براش :)
۲۵ آذر ۱۳۹۷
لطف دارید. ممنونم.
۲۵ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
داشتم بعد از این بار سوم که به تماشای «زندگی در تئاتر» نشستم، به این فکر می کردم که چه ضرورت دراماتیکی باعث شده که شخصیت «جان» واکنش هایی این ... دیدن ادامه ›› قدر مناسب در برابر شخصیت «رابرت» داشته باشد، و شخصیت «رابرت» با همۀ تلخی و عمقی که دارد، چرا باید این چنین در حالت های رنگارنگی روی صحنه جان بگیرد. شاید چیزی که می نویسم خیلی شخصی باشد (از آن جنس نظرهای شخصی که رابرت مخالفشان است!)، اما احساس می کنم واژۀ «زندگی» در این نمایش واژه ای کلیدی است، حتی به اندازۀ واژۀ تئاتر. آن ضرورت شاید این باشد که نمایش، دربارۀ غنا و سرشاریِ زندگی است و احساسات متناقض و متنوع خود زندگی، که برای هر کس که زندگی می کند، حس می شوند؛ و تنها در تئاتر است که چنین پالوده جان می گیرند. نمایش با چنین شخصیت های پیراسته و بجایی که شاید یکی از ویژگی نمایشی شان این باشد که زندگی را در سرشاری اش و بدون پالودن بخش هایی که زائد به نظر می رسند، زندگی می کنند، درست چنین بازی های پرانرژی و جذابی می طلبد..