دنیای نمایش دنیایی است دهشتناک و سیاه، که حرص ها و گناه های نهفته در آن از پرده بیرون می آیند. نمایش مسلماً یک مسئلۀ وجودی دربارۀ طبیعت و ذات
... دیدن ادامه ››
انسان را به صحنه می آورد، شاید مسئلۀ قابلیت انسان برای طمع و بی مسئولیتی، و شرارت در قبال همنوعانش. چیزی که غریب است، زبان نمایش است که در بسیاری جاها لحن کمیک دارد. درواقع این خنده ای که از آغاز نمایش شروع می شود در یک جا کاملاً از بین می رود، و گویی سرد می شود. ارتباط با این نوع طنز که گویا در زبان آلمانی جا افتاده است برایم دشوار بود و درنتیجه نتوانستم تجربۀ کاملی از نمایش داشته باشم.