در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال کیان | درباره نمایش بیگانه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:26:50
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
« گشتالتِ معدوم؛ محصول دفنِ ایماژ میان انبوهِ دانه های شن »

دوچرخه سواری در حالیکه دو کیسۀ بزرگ روی شانه هایش بود، هنگام عبور از مرز توسط پلیس متوقف شد.
مرزبان از او پرسید: "توی کیسه ها چی داری؟"
مرد جواب داد: "شن"
پلیس مرزی که مشکوک شده بود، به مرد دستور داد کیسه ها برای بازرسی تخلیه بشوند و مرد یک شب در بازداشتگاه بماند ولی هرچه گشتند جز شن چیزی در کیسه ها پیدا نشد بنابرین فردای آن روز مجبور شدند کیسه ها را پر از شن کنند و به مرد بازپس دهند تا دوباره بر شانه هایش اندازد و سوار دوچرخه اش شود و به راهش ادامه دهد. هفتۀ بعد باز همان مرد درحالیکه دو کیسه روی شانه داشت در خط مرزی توقیف شد و همان سوأل و همان جواب و بازداشت و ادامۀ ماجرا...
این اتفاق برای چندین ماه هر هفته تکرار شد تا آنکه از یک روز به بعد خبری از مرد نبود و هرگز سمت مرز پیدایش نشد. مدتی بعد مرزبان همان مرد ... دیدن ادامه ›› را در شهر دید و به او گفت "هرچند که حتماً کلی به ما خندیده ای اما مطمئنم که در حال قاچاق بودی. حالا که کار از کار گذشته بگو چه چیز را از مرز رد می کردی؟"
مرد جواب داد: "دوچرخه"!

ضمن قدردانی از تلاشِ تمامی عوامل، من کارگردانِ صحنۀ چهارسو را مرزبانی دیدم که دانه های شن را زیر و رو می کند بی توجه به دوچرخه ای که متن بر آن سوار است و حسرت خوردم در شرایطی که استاد واو به واوِ رمانِ بیگانه را بارها مرور کرده اند، چطور بر اساس و پایۀ اثر در اولین جملۀ متن فائق نیامده و این مهم از چشمشان پوشیده مانده است که "امروز مادرم مرد. شاید هم دیروز، نمی دانم" دقیقاً بدین معناست که آلبر کامو مخاطبش را با یک ضد درام مواجه ساخته و هرگونه تلاشِ ابژکتیو جهتِ درگیر کردن حواسِ تماشاگر باید فقط در حدِ انگیزشِ خیال و به مثابهِ ایمپالسهایی در اندازه ای به ذهنِ او ارسال شود که فرصت و فراغت پدیدارشناسی از وی سلب نگردد برعکسِ آنچه حاصلِ طراحی صحنۀ چوبین نقش و رشته پرده ها و صدای پر از جلوه و جزئیاتِ غیرضروریِ فعلی ست که نه تنها کمکی به ایماژ جهان بیگانه نمی کند بلکه عامل مهمی در تمرکززدایی اوست.
مورد دیگری که بنظرم عدمِ یگانگی مخاطب با بیگانۀ آقای دلخواه را می توان در آن جست میزانسنی ست که تماشاگران را به مثابهِ هیئت منصفه بکار گرفته و دادستان که تنها شخصِ نافذ به دیوار چهارم است. در حالیکه شیوۀ نگارشِ رمان واگویه و مونولوگِ بی واسطۀ شخصیتِ اصلی با خواننده است تا مخاطب از نگاهِ بیگانه به جهانِ بیرون بنگرد و نه از جهانِ بیرون به بیگانه اینگونه که مسعود دلخواه آنرا به نمایش در آورده است. ضمن آنکه نقد قبلی نیز در اینجا صادق است و بازیگردانیِ پرسوناژها به همگراییِ مطلوب منجر نشده است و وزندهی و پراکندگیِ داستانکها لزوماً در تبلورِ مکنونات و حالات درونیِ شخصیتِ اصلی موفق عمل نمی نماید.
آسیبِ دیگر را در شخصیت شناسی و شخصیت پردازیِ مورسو می یابم. آنچه برخلافِ کاتارسیسِ رمان، در اینجا تماشاگر را نیز همچون قاضی و دادستان، ترغیب و تشویق به قضاوتِ بیگانه می کند و نه ادراکِ مواضعِ هستی شناسانه و یا همذاتپنداری با وی، چشمانِ مضطرب و دودو زنان، شانۀ افتاده و مغموم، و ظاهر مرعوب و منفعلِ مورسوی نمایش است در حالیکه مورسوی کامو از اضطراب و ترس تهی ست. در سه موقعیتِ مرگِ مادر، پیشنهادِ ازدواج و اقدام به قتل او نه تنها مبتلا به رخدادِ دراماتیک نمی شود بلکه حواسش کاملاً معطوف و متأثر از طبیعتِ آسمان و زمین و زن است و بر همین اساس معتقدم پرسوناژی که رحیم نوروزی ایفای نقش نموده هرگز به اثربخشی و صلابتی که باید، نرسیده است و در شبی که من اجرا را به نظاره نشستم، به گواهِ واکنشِ دلسوزانۀ چهارسونشینان ، ترحمی که اثرِ مسعود دلخواه برای بیگانۀ خودش جلب می کند هرگز هدفِ بیگانۀ کامو نیست که در مراسم اعدامش، حضورِ تماشاچیانِ بسیاری با فریادهای پر از کینه را آرزو داشت.
درود کیان عزیز
پس از نمایش وقتی با دوستان دراین باره گفتگو میکردیم منهم دقیقا نظر شمارا داشتم همان جمله ی نخست رمان که شالوده ی سایر اتفاقات را رقم میزند ...
و افسوس درنمایش نه تنها اشاره نمیشود بلکه در مسیر یک اتفاق ِنه چندان کلیدی از زبان مورسو اعلام میشود
سایر نکاتی که اشاره کردید نیز بسیار دقیق و بجاست

۳۰ خرداد ۱۳۹۵
کاملا با شما موافقم
مورسوی بیگانه آقای دلخواه بیگانه نبود،چندگانه بود
در اجرایی که بنده دیدم واقعا بازیها مصنوعی و ضعیف و گاهی حتی آزار دهنده بود.
سپاس از شما
۰۵ تیر ۱۳۹۵
جناب مهپور عزیز سپاس از حضور و مشارکت شما
۱۰ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک سال از دژاوو و حلقۀ مفقودۀ بوریس بوریس می گذرد. نمایشی که هنوز طعم تکرارنشدنی و ویژه اش بر زبانم جاری ست و با گذشت این مدت یادآوری اش همچنان به قایق هریس پرتابم می کند و بانگ تیلی فولایش در گوشم می پیچد طوریکه "انگار همۀ اینها رو قبلاً هم دیده ام". امیدوارم خرداد امسال نیز عیدی خود را از دست استاد بگیریم بخصوص که منقش به امضای کاموی کبیرست.

این حقیقت است که تئاتر طول عمر می آورد چراکه ارمغان هر نمایش، چرخۀ کاملی از فرآیند دم و سپس بازدم در اتمسفر احساسات و تجارب و تأملات یک زندگی به طول یک عمر است. بی آنکه از تک تک ما اسم ببرد به چشمانمان زل می زند و گذشته مان را به وسط دایره می ریزد. بی آنکه بداند چه در سر داریم خبر از آینده مان می دهد. داعیه اش همزیستی شرافتمندانه است و افق های جدید به رویمان می گشاید. جای زخم هایمان را نوازش می کند، می بوسد و جراحتها را پانسمان می کند. مهربانترین آمر و ناهی ست و در همه کردارش صبوری.

به این بهانه تشکر و قدردانی می کنم از گروه همیاری و همۀ عوامل تیوال عزیز که در سال جدید بطور مضاعف و چشمگیری در تعامل با هنرمندان، گروه ها و تماشاخانه های مختلف همت گمارده و چنین خوان الوانی برای کاربران گسترانیده اند. تا باد چنین بادا...
""تاتر طول عمر می آورد""

چه نگاشته دلجسبی بوذ . سپلس از قلم گیرایتان :))
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
تشکر. پس همون از تیوال بخریم مطمئن‌تره!
۰۶ خرداد ۱۳۹۵
رحیم نوروزی - تنها می توانم بگویم متشکرم. من رومان بیگانه را بارها خوانده ام و در جمعهای مختلف در تحلیل آن صحبت کرده ام. رحیم نوروزی با آن چهره بی تفاوت نه تنها تصور مرا از مورسو به هم نریخت بلکه آن را برای همیشه در ذهنم جاودان کرد.

رحیم نوروزی از این پس مورسو با چهره شما در خاطرم حک شده است. باز هم تشکر از بازی هنرمندانه و بی نظیرتان.
۰۹ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید