در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کیارش | درباره نمایش آخرین نامه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:16:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
متولیان محترم تئاتر باران

این دومین نمایشی بود که در سالن باران جدید تماشا کردم. ضمن قدردانی از زحمات شما که برای هنر تئاتر این کشور سرمایه گذاری می کنید خواهشمندم به دو نکته زیر در مورد سالن باران توجه ویژه بفرمایید:

1- نمایش "سیستم گرون هلم" با تاخیر نامرسوم 45 دقیقه ای اجرا شد و نمایش "آخرین نامه" با تاخیر 15 دقیقه ای.
تماشاگران برای وقت روزانه خود برنامه ریزی هایی دارند که مسلما شما واقف به آن هستید. با توجه به اینکه درب ورودی سالن شما درست در بین محل استقرار تماشاگر و صحنه است بلیطهای خارج از ظریفیتی که میفروشید عامل اصلی این تاخیرها هستند. البته بنده فراموش نمیکنم که نمایش "سیستم گرون هلم" به این علت 45 دقیقه دیر اجرا شد که مهمانان ویژه نمایش نرسیده ... دیدن ادامه ›› بودند!!!!!
اما برای حل این مشکل تنها راه این است که محل درب ورودی را از وسط صحنه به انتهای محل استقرار تماشاچیان تغییر دهید. متذکر میشوم بنده مهندس عمران هستم و محل سالن را به خوبی بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که این تغییر شدنی و راههای مختلفی برای انجام آن وجود دارد.
با تغییر درب ورودی سالن از وسط به انتهای سالن اگر مهمانان ویژه 2 ساعت هم دیر بیایند از درب انتهایی وارد میشوند و همان انتها جلوس میکنند! همچنین خارج از ظرفیت ها هم به همین شکل در انتهای سالن مستقر میشوند و نیازی نیست هر اجرا با تاخیر مواجه شود.
یادآوری میکنم این هنر و حرفه ای بودن شما را نشان میدهد که در تبلیغات خود بنویسید: "نمایش راس ساعت اجرا خواهد شد"

2- سالن باران آکوستیک نیست و از نظر صدا ایرادات زیادی به آن وارد است. مسلما آکوستیک کردن کامل سالن یک عملیات پرهزینه است. اما کمترین انتظاری که میرود این است که در راهروی بغل سالن که متعلق به خود مجموعه باران است سکوت کامل برقرار باشد و سر و صدا از راهروی بیرون به داخل سالن نیاید. بنده ردیف 1 صندلی 1 قرار داشتم و درست بغل درب ورودی سالن نشسته بودم. برای این صندلی هم همانقدر که سایرین پول داده اند هزینه کرده ام. بنابراین انتظار دارم حداقل صدای خود کارکنان مجموعه مزاحم من نباشد.
لطفا در برقراری سکوت راهرو هنگام اجرای یک نمایش نهایت تلاش خود را بفرمایید.

باتشکر و با آرزوی موفقیت
اقاى کیارش موافقم با شما
۰۶ اسفند ۱۳۹۳
@نازی جان: چشمت بی بلا عزیز دل و جانم.
۰۸ اسفند ۱۳۹۳
من ردیف 8 یعنی ردیف انتهایی بودم و در جریان کامل مکالمات پشت سرم که خارج از سالن در جریان بود قرار گرفتم!!! صدای بیرون کاملاً در سالن قابل شنیدن بود و گاهی به نظر می اومد که بازی بازیگرا رو هم تحت تاثیر قرار می ده، امیدوارم یه فکر عاجل برای این قضیه بکنید. منم مثل همه کسایی که به تئاتر علاقه دارن خوشحال می شم که سالنهای بیشتری برای تئاتر وجود داشته باشه و تئاتر حمایت بشه اما این نباید به قیمت نارضایتی تماشاگران تئاتر باشه. ممنونم.
۰۹ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ملیت تحت لوای زبان معیار
نقد نمایش "آخرین نامه"
به کارگردانی و نویسندگی: مهرداد کوروش نیا
امتیاز: 5.5 از 10

مقدمه

آخرین نامه یک نمایش تقریبا تراژی-کمیک است که کمدی آن بسیار قوی تر و موثرتر از تراژدی آن شده است. کمدی این اثر نیز در بسیاری موارد یک کمدی ... دیدن ادامه ›› محض و صرفا برای خنده است. با توجه به اینکه من بر اساس سلیقه ام با آثار کمدی ارتباط خاصی برقرار نمیکنم و خیلی سخت میخندم لذت چندانی از دیدن این نمایش نبردم. اما از آنجا که اعتقاد دارم نقد باید تا جای ممکن فارغ از سلیقه باشد باید بگویم این نمایش به طور کلی یک اثر خوب است که حتی ارزش دوبار دیدن را هم دارد. در ادامه به دلایل این قضاوت میپردازم

نقد نمایشنامه

نمایشنامه ی کمدی "آخرین نامه" از یک سبک بسیار قدیمی و نخ نمای تئاتر گلریزی یعنی استفاده از گویشها و لهجه محلی، ایجاد تکه کلامهای شخصی برای کاراکترها و وارد شدن به مسائل خصوصی کاراکترها نظیر نامزد بازی برای خنداندن مخاطب بهره میجوید.
این تکنیک ها همواره در جامعه ایران جواب داده و اگر خاطرتان باشد تئاترهای قدرت الله ایزدی معروف به رشید اصفهانی از تلویزیون ایران پخش میشد که مجموعه کمدی آن نمایشها نیز در وهله اول مبتنی بر لهجه خاص اصفهانی کاراکترها بود و سپس برخی تکه کلامهای تکراری و همچنین بنیاد نمایشنامه ها نیز بر اساس یک مسئله خصوصی و عموما ازدواج و خواستگاری و نامزد بازی بود. پخش این نمایشها از طریق تلویزیون هم مخاطب بسیاری را به همراه داشت و صدای خنده ی حاضرین در سالن عموما قطع نمیشد.
هدف تئاترهای گلریزی و نمونه های رشید اصفهانی هم همین است و فقط خندیدن تماشاگر مساوی است با موفقیت.
نمایشنامه آخرین نامه تا آخرین لحظات به همان سبک تئاتر گلریزی پیش میرود و در نهایت ظرف حدود 1 دقیقه میخواهد فضا را عوض کند. مسلما این یک انتخاب سخت است و تا حدود بسیاری هم نمایشنامه در تغییر این فضا شکست میخورد. اما تلاش نویسنده تلاش بسیار خوبی است. ما ازین نمونه هم در تئاترهای گلریزی بسیار میبینیم که نویسنده عموما برای اینکه بگوید من دغدغه ای جز فقط خنداندن داشتم، انتهای نمایشنامه فضا را تغییر میدهد.
تراژدی اثر برای شخصیت کاملا فرعی نمایشنامه اتفاق می افتد. این مساله از یک جهت ضعف نمایشنامه میشود که به دلیل پرداخت کم شخصیت اسماعیل (میثم نوروزی) اثر تراژیک کمتری روی مخاطب میگذارد. اما از جهتی دیگر نقطه قوتی برای تناسب فرم و محتوای نمایشنامه است. یعنی میتوانیم فرض بگیریم نمایشنامه میخواهد بگوید افرادی که کمترین شناخت و اطلاعات را از آنها داریم بیشترین رشادتها را در جنگ کردند پس در نمایشنامه هم کمترین شخصیت پردازی را به آنها اختصاص میدهیم. حفظ این تناسب یک امتیاز برای نمایشنامه محسوب میشود و از خلاقیتهای پنهان نویسنده است.
همانطور که بالاتر ذکر شد یکی از نقاط مشترک آخرین نامه و تئاترهای گلریزی استفاده از لهجه ها و گویشهای محلی برای خنداندن مخاطب است. اما یک تفاوت بین تقلید لهجه در تئاترهای گلریزی و آخرین نامه هست و آن تسلط خوب و کنکاش نویسنده در گویشهای محلی است. در تئاترهای گلریزی عموما خیلی سطحی به تقلید لهجه پرداخته میشود و عموما چیزی از گویش محلی دیده نمیشود و تقلید در سطح لهجه باقی میماند به طوری که اگر یک نفر با آن گویش آشنایی داشته باشد یا گویش محلی خودش باشد عموما تفاوتهای عمده را میتواند متوجه شود. از آنجاکه مدتی را در استان ایلام مشغول به کار بودم میتوانم به جرئت بگویم در آخرین نامه به تقلید گویش پرداخته شده است و کار از نگرش سطحی فقط به لهجه و تقلید لهجه فراتر است.
اما یک مسئله که نویسنده آنرا نادیده گرفته است پرداختن درست به مسائل قومی است. نمایشنامه مواجهه ی اقوام مختلفی از ایران را در جبهه نبرد، که حتی زبان یکدیگر را نمیفهمند به خوبی به تصویر کشیده است. اما برای عموم اقوام ایرانی این مسئله قابل درک نیست که یک بچه 15 ساله شهرنشین در میان دعوای اقوام دیگر از خودش ایثار و رشادت نشان دهد! آیا معنای کلی نمایشنامه این نمیشود که در زمانیکه اقوام ایرانی به جان هم افتاده اند و از حضور در جبهه نبرد میترسند یک شهرنشین تهرانی اقدام به رشادت میکند؟ این چیزی است که میشود از نمایشنامه برداشت کرد و نه تنها یک مفهوم غلط است که در این وانفسای تبلیغات جدایی طلبان که حتی مقصر گرد و غبار اهواز را هم مردم تهران میدانند به آتش این جدایی دامن میزند. نویسنده که این همه زحمت کشیده و گویشهای دو منطقه را کنکاش کرده بد نبود برای کاراکتر سوم هم از یکی دیگر از اقوام استفاده میکرد و انتزاع نمایشنامه را به اوج خودش میرساند.

نقد کارگردانی

کارگردانی اثر نمره قابل قبولتری میگیرد. میزانسنها عموما حساب شده هستند و اجزای زائد در صحنه دیده نمیشود. استفاده خوبی از نور برای تولید جلوه های بصری در شب میشود. یکی از نکاتی که کارگردان به خوبی آنرا به تصویر کشید این نکته بود که شب، لب مرز مهران اصولا نباید چراغ هیچ سنگری روشن باشد. استفاده از چراغ قوه برای چنین صحنه هایی و نور آبی برای بازسازی نور مهتاب نمونه هایی از این درک خوب کارگردان از فضای خط مقدم است.
استفاده از استامبولی و حرکات بازیگران روی آنها یک ایده خوب بود و برای ایجاد مفهوم هم از آن به صورت انتزاعی بهره خوبی برده شد. اینکه تمام آکسسوار اعم از بی سیم، دوربین، نامه و امثالهم نیز در استامبولی خلاصه میشد هم میتوانست مفاهیم انتزاعی دیگری نظیر کمبود امکانات در جبهه های نبرد را تداعی کند.

نقد بازیگری

بهترین قسمت این نمایش بازی های بسیار روان بازیگران است. همانطور که ذکر شد در این نمایش با یک تقلید لهجه سطحی مواجه نیستیم که بشود به سادگی آنرا اجرا کرد. آشنایی با گویش محلی آن هم با ریزه کاریهایی که دارد کار بازیگر را سخت میکند که هر دوی بازیگران از پس آن خوب برآمده اند.
بازی نوید محمدزاده به طور مشخصی غالب بر دو نقش دیگر است که البته نقش او هم در نمایشنامه پررنگتر است.

نتیجه

اینکه در مقدمه عنوان شد این نمایش را برای بار دوم هم میتوان دید به این علت است که مخاطب در تماشای این اثر عموما حواسش به دو نقش حیدر (نویدمحمدزاده) و رحمان (پوریا رحیمی سام) است و کمتر به کاراکتر اسماعیل توجه میکند. اما نقطه اثر تراژدی ماجرا توسط اسماعیل رقم میخورد. بنابراین برای آشنا شدن و تدقیق در شخصیت پردازی و جزئیات نقش اسماعیل به عنوان محور تراژدی اثر بار دوم دیدن این نمایش برای مخاطبین خاص تئاتر توصیه میشود.
سلام و ممنون از یادداشت خوبتون
۰۶ اسفند ۱۳۹۳
اصلا فکر نمی کردم اینقد حق با شما باشه.
یعنی دریغ از یه لبخند.


۱۶ اسفند ۱۳۹۳
:d
حالا اشکال نداره یه تئاتر دیدید دیگه! :)
۱۶ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید