در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کیارش | درباره نمایش رابینسون کروزویه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:08:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سفری به عالم تنهایی
نقد و بررسی تئاتر رابینسون کروزوئه
نویسنده: حمیدرضا نعیمی
کارگردان: میلاد نیک‌آبادی
بازیگر: بهرام افشاری
امتیاز 9 از 11
(قسمت اول)

پیشگفتار

باید ابراز خوشحالی و خرسندی کنم که پس از دیدن این تئاتر به یکی از نادانسته های خودم در تحلیل تئاترها پی بردم. آن هم سنجش ... دیدن ادامه ›› ظرفیت کمدی یک اثر است. شاید این نخستین بار باشد که چنین پارامتری در تحلیل تئاتر عنوان میشود. پس از دیدن این اجرا پی بردم که هر اثری با توجه به محتوای خودش دارای یک ظرفیت از کمدی است و اینطور نیست که هرچقدر کمدی خواستیم در یک اجرا وارد کنیم و اثر کمدی تر و کمدی تر شود. وقتی ظرفیت کمدی کار کم باشد بیش از حد کمدی وارد کردن در آن لودگی میشود. اما اثری که ظرفیت کمدی زیاد دارد با زیاد کردن کمدی نه تنها چیزی از ارزشهایش کم نمیشود بلکه بار کمیک اثر را نیز بیشتر کرده و با توجه به محتوای اثر میتواند اثرگذاری بیشتری نیز داشته باشد.
نمایش رابینسون کروزئه سال 92 کمدی کمتری نسبت به اجرای کنونی داشت اما داشتن ظرفیت بالای کمدی، اجرا را به هم نزده و منسجم تر و گیراتر نیز کرده است. به احتمال زیاد این ظرفیت بسیار زیاد وامدار رمان رابینسون کروزوئه اثر دنیل دفو باشد که به هر طریق در اجرای این اثر به کمک کارگردان آمده است.

مقدمه

در نقد اجرای رابینسون کروزوئه به کارگردانی میلاد نیک آبادی، ابتدا به نقد کارگردانی و تحلیل بازیگری پرداخته میشود. بعد به تحلیل رمان و کاراکتر رابینسون کروزوئه دفو پرداخته میشود و سپس با توجه به آن، اقتباس حمیدرضا نعیمی در نوشتن نمایشنامه رابینسون کروزوئه مورد تحلیل قرار میگیرد

نقد کارگردانی

شگفت آور است. اجرای رابینسون کروزوئه از همه لحاظ متناسب و دقیق است. حرکتها تماما حساب شده و هماهنگ است. نور پردازی بسیار متناسب با صحنه هاست و خصوصا در صحنه بحث رابینسون و جمعه جلوه بسیار خوبی به کار میدهد. طراحی و دینامیک صحنه دارای یک نقشه دقیق است که هماهنگی بسیار خوبی بین بازیگران ایجاد میکند. اجزای زائد در صحنه دیده نمیشود و هرگونه اکسسواری که مورد استفاده بازیگران قرار میگیرد در قفس ها از دید پنهان میشود که صحنه بیهوده شلوغ نشود. کارگردان برای فضاسازی دست به اقدامات بیهوده نزده و با نگاهی مدرن همه چیز را در قفس ها خلاصه کرده است. کشتی، قفس میمون، میز، صندلی، قایق، خانه درختی و همه چیز در قفس ها خلاصه شده است. در کنار تمام اقدامات بصری موسیقی بسیار متناسبی هم به کمک صحنه ها می آید و به فضاسازی کار کمک میکند.
تنها ایراد بسیار کوچکی که میشود به کار گرفت، از منظری بسیار سختگیرانه، به هم خوردن تناسب فرم اجرا و محتوای تنهایی اثر بود که فقط در چند صحنه کوچک این تناسب به هم میخورد. زمانیکه کشتی غرق میشود و رابینسون در جزیره تنهاست احتیاجی نبود از هر چهار بازیگر دیگر در تمام صحنه ها استفاده جبری کرد. در بسیاری از صحنه ها حضور هر چهار نفر قابل توجیه است اما در چند صحنه ابتدایی بعد از غرق شدن کشتی حداقل دو نفر حضور زاید در صحنه دارند و این شلوغی بصری میزانسن با محتوای تنهایی اثر متناقض است. که البته ازین ایراد میشود به سادگی گذشت و از آن دست ایراداتی است که کمتر از یک درصد مخاطبین متوجه آن میشوند!

نقد بازیگری

در اجرایی که پر از اکت و بیان است تمام بازیگران به خوبی از عهده هر دو قسمت برآمده اند. اما مسلم است که بار اصلی بازیگری بر دوش بهرام افشاری است.
بهرام افشاری در این اجرا خودش به تنهایی یک وزنه است. ریتم و آهنگ بیان فوق العاده ی این بازیگر نه تنها خسته کننده نیست بلکه چنان تاثیری در اجرای اثر دارد که به کارگردان این اجازه را میدهد که حتی یک ساعت دیگر به کل کار اضافه کند. بهرام افشاری در بسیاری صحنه ها با بدنش حرف میزند. در یک صحنه بسیار ستودنی ژست یک روحانی تنها و پیر را میگیرد و صحنه را بسیار به یادماندنی میکند. حرکات دستی که به بیان تهدید "درد داره ها" منجر میشود و حرکت شانه ای که نشانه تسلط بسیار بالای این بازیگر بر بدنش است.
بهرام افشاری طوری اجرا را در دست میگیرد که قالب همیشگی ذهن را (که کارگردان را بالاتر از بازیگر میداند) از بین میبرد و یک تنه و با قدرت در کنار کارگردان قرار میگیرد. پس از عدد 11 در ظرفیت امتیاز دهی تعجب نکنید و این یک اشتباه تایپی نیست! ارزشگذاری بازیگری در این اثر با کارگردانی مساوی فرض شده و یک واحد به ظرف امتیازدهی افزوده است!
معدود تئاترهایی را میتوان یافت که بازیگری اینچنین تمام و کمال مرزهای روتین و خسته کننده بازیگری را گسترش دهد. چطور میتوان بازی در نقشی که فقط دیالوگ می گوید و در ادای همان دیالوگ هم پر از ایراد است را با بازی در نقشی که پر از اکت و جنبش و ژستهای متفاوت است یکسان درنظر گرفت؟ چطور میشود بازی هایی که کل اکتشان راه رفتن در صحنه است (و در همان راه رفتن هم تسلطی مشاهده نمیشود) را با چنین ایفای نقشی یکسان ارزشگذاری کرد؟

(ادامه دارد)
با دل و جان با نظراتت موافقم کیارش جان
۱۹ فروردین ۱۳۹۴
شما علم تحقیق رو دارید و این یعنی اصل علم
نقدهاتون برای منی که از تئاتر فقط تماشا کردنشو بلدم واقعا مفیده
۲۰ فروردین ۱۳۹۴
عالی بود نقدت کیارش جان. شعف ناشی از دیدن این اثر با خوندن نقدت علاوه شد.
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید