در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سیدمهدی | درباره نمایش پا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:53:36
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در ابتدا بگم که من از دیدن این کار راضیم و حتما پیشنهادش میکنم، ولی خب ایراداتی هم به نظرم بهش وارده
این نمایش دو نیمه متفاوت به لحاظ داستان ... دیدن ادامه ›› و از نظر من، هم به لحاظ کیفیت داره
البته به قول فوتبالیا تو نیمه اول کارو تموم کردن نیمه اول بسیار پر گل و جذاب بود و نیمه دوم کمی خسته کننده همراه با افت ریتم نمایش و حس بازیگرا
چرایی جابجایی موقعیت ها و دیالوگ ها رو من متوجه نشدم. اگر در مذمت قضاوت کردنه که جابجایی لازم نبود. میشد همون داستان اول رو ادامه داد و کاملا به مقصود رسید
اگه از منظر قضاوت کننده جهانو دیدن و همذات پنداری باهاش و شاید بهش حق دادنه که این جابجایی کمکی به ما نمیکنه، ما در هردو نیمه با آدمهای بیمار و شکاک و وسواسی طرفیم که هردو قضاوتهای ترسناکی نسبت به هم دارند.
ما با قصه یه زن و شوهر شکاک و وسواسی مواجهیم که ذهن کاملا مسمومی دارند نسبت به هم، ولی این موضوع و فاجعه ای که زندگی این زوج رو در بر گرفته و اتفاقا بسیار تلخ و آزار دهندست، از نظر من به غلط کاملا به حاشیه رفته و ما اصلا این تلخیو احساس نمیکنیم و برعکس نقطه قوت کار صحنه هاییه که موقعیت های طنز و کمیک اتفاق میفته و حتی قهقهه هم میزنیم.
به عقیده من با کمی خلاقیت، بعد از این صحنه های خنده دار که بسیار هم خوب اجرا شده بود (مخصوصا با بازی عالی و تحسین برانگیز جناب نام آوری) جا داشت که تماشاگر تلنگر تلخ و میخکوب کننده ای هم بخوره بابت ذهن بیمار و فاجعه گونه این زن و شوهر نسبت به هم. مرد ظاهرا چشم چرون و فاسدی که دختر همسایه متین و ساده، با دختر هنجارشکن بی پروا هیچ فرقی براش نداره، زنی که به شوهرش شک داره که سالهاست دل در گرو دوستش داره و مردی که به همسرش شک داره که زنش همه سعیشو داره میکنه که به وصال دوستش برسه.
ولی ما اصلا این تلخیو حس نمیکنیم و نمایش به سمتی رفته که وجه غالب، گرفتن خنده از تماشاچیه، حتی در لابلای شنیدن همچین دیالوگهای غم انگیز و ویران کننده ای.
منطق روایی داستان هم به نظر من درست نبود. ما با یه دژاوو طور یا تکرار موقعیتی مواجهیم که در دو بازه زمانی مختلف اتفاق میفته. بازه ای که مرد سالمه و پیشنهاد لیگ برتری گرفته، و بازه ای که میلنگه و آسیب دیده ست. ولی ما اتفاقن در پایان بازه زمانی اول که مرد اصرار داره "موقع احساس خطر هردو پای آدم جمع نمیشند و یکیش دراز میمونه" ست که میشنویم "آخه چون تو نمیتونی هردو پاتو جمع کنی اینو میگی"... اگر نمیتونه جمع کنه و یکی از مهمترین استدلالهای مرد اینه که هردو پا جمع نمیشه، پس چرا از اول نمایش نمیلنگه و حتی پیشنهاد داوری هم میگیره ؟!! و اگه سالمه پس دیالوگ زن تو این بازه زمانی اشتباهه.
با اینهمه من بخاطر بازی های خوب و نیمه اول جذاب کار به این نمایش امتیاز 4 میدم.